
مشتاق اصفهانی
شمارهٔ ۱۶۷
۱
گشت مرغی زخمی تیری دلم آمد به یاد
طایری غلتید در خون بسملم آمد به یاد
۲
نوحه جغدی شنیدم دوش از ویرانهای
نالهام آمد به خاطر منزلم آمد به یاد
۳
پرتوافکن شد به بزم تیرهروزی مهوشی
محفلافروزی شمع محفلم آمد به یاد
۴
بود در فانوس شمعی همدم پروانهای
صحبت پنهان دلدار و دلم آمد به یاد
۵
در گذر لیلیوَشی دیدم سوار هودجی
آن بت محملنشین و آن محملم آمد به یاد
۶
قالب فرسودهای را عشق شورانگیز کرد
بود آن شورش که در آب و گلم آمد به یاد
۷
عاقبت مشتاق دیدم بر سر دل جان سپرد
عقده دشوار و کار مشکلم آمد به یاد
تصاویر و صوت

نظرات