مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

شمارهٔ ۱۸۵

۱

به عاشق مژدهٔ کامی صبا از وصل جانان بر

نوید قطره‌ای بر تشنه‌ای از آب حیوان بر

۲

به وصلت کرده‌ام خو از پی قتلم مکش خنجر

اگر خواهی کشی در خاک و خونم نام هجران بر

۳

صبا خون شد اسیران قفس را دل ز مهجوری

پیامی زین گرفتاران به مرغان گلستان بر

۴

تو شمع بزم غیری هر شب و من سوزم از غیرت

چه خواهد شد شبی هم با سیه‌روزی به پایان بر

۵

به حسرت رفتم از کوی تو و اکنون که من رفتم

بیا گو غیر ازین گلشن چو گلچین گل به دامان بر

۶

به شکر اینکه از رخ رشک ماه و غیرت مهری

شبی با ما به انجام آور و روزی به پایان بر

تصاویر و صوت

نظرات