
مشتاق اصفهانی
شمارهٔ ۱۸۹
۱
ماه من مهرپروری که مپرس
شاه من دادگستری که مپرس
۲
بیتو هر قطره اشک من بحریست
باشدم دیده تری که مپرس
۳
مژهام رشته گهر شده است
بهر یکدانه گوهری که مپرس
۴
کرده نالان بسان فاختهام
غم سرو سمن بری که مپرس
۵
بت عاشق نواز من باشد
خواجه بنده پروری که مپرس
۶
رگ جانم گشوده غمزه او
از جگر کاو نشتری که مپرس
۷
چون نغلطم بخون کزان مژه باز
خوردهام زخم خنجری که مپرس
۸
گفتیم کیست دلبر تو بگو
جور کیشی ستمگری که مپرس
۹
من بیدل بدام او مشتاق
کیستم مرغ بیپری که مرس
تصاویر و صوت

نظرات