
مشتاق اصفهانی
شمارهٔ ۲۲۵
۱
شه من ترا نشان نه که من گدات جویم
همه حیرتم ندانم ز که و کجات جویم
۲
چو به گنجهای عالم تو به دست کس نیایی
به کدام برگ یارب من بینوات جویم
۳
من دور از آستانت طلبم چه زین و آنت
ندهد کسی نشانت مگر از خدات جویم
۴
نه بدوستی نه دشمن نه به گلشنی نه گلخن
زکهات طلب کنم من ز کدام جات جویم
۵
بسر شکار خود آ تو شکار پیشه تا کی
بشکنج دام هجران من مبتلات جویم
۶
بدعا نجات باید طلبیدن از هر آفت
تو چه آفتی ندانم که به صد دعات جویم
نظرات