
مشتاق اصفهانی
شمارهٔ ۲۶۲
۱
زآنکو نروم بلبلم و جای منست این
خلدوسر کویت قفس است آن چمنست این
۲
یاقوت سرشکم خورد از جای دگر آب
نه لعل بدخشان نه عقیق یمن است این
۳
چشمان تو کز باده نازند سیه مست
آهوی خطا ان و غزال ختن است این
۴
دیریست بجوش آمده از مهر تو مگذر
از نشاء خونم که شراب کهن است این
نظرات