مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

شمارهٔ ۲۷

۱

جانی و به کنه تو کسی پی نبرد جانا

چه عامی و چه عارف چه جاهل و چه دانا

۲

ظاهر نگرد عامی ز آن روی به دام افتد

از طره و دستار و دراعه مولانا

۳

من شکوه ز بیدادت هرگز نکنم لیکن

بر بنده روا نبود جور این همه سلطانا

۴

نائی به سرم هرگز میرم که پس از مردن

شاید گذر اندازی بر خاک من احیانا

۵

از حال دلم خاموش دور از تو دلی دارم

از خون جگر خط‌ها بر صفحه رو خوانا

۶

از هجر و وصال تست گه مرده و گه زنده

مشتاق به غیر از جان گوید چه ترا جانا

تصاویر و صوت

نظرات