مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

شمارهٔ ۲۷۶

۱

ز حجاب عشق خون شد جگرم کنم چه چاره

که تو در کنارم و من ز تو مانده بر کناره

۲

گر از الفت دل تو شکند دلم چه حیرت

که دل من آبگینه دل تست سنگ خاره

۳

نگری باشک گرمم چو بچشم کم نظرکن

که بخرمن که آتش نگرفت از این شراره

۴

شمرد چسان برت کس غم بیشتر ز پیشم

که فزون ز هر حسابست و برون ز هر شماره

۵

مه من توراست یارب چه قدر صفای طلعت

که نماید از بناگوش تو عکس گوشواره

۶

بگدا چگونه طفلی چو تو سر فرود آرد

که قدم به تخت شاهی زده‌ای ز گاهواره

۷

چه تفاوت ارنمائی رخ اگر نه کز تو دارم

نه شکیب بستن چشم و نه طاقت نظاره

۸

نگرم چگونه سیرت که تو را چو بینم از خود

روم و بخود نیایم که به بینمت دوباره

۹

چه شد اینکه بدر شد مه که اگر خطی و خالی

بودش درست ماند برخ تو ماه پاره

۱۰

چو غبار من فتاده ز پی سمندت اما

چه غم پیاده داری تو که میروی سواره

۱۱

ز طرب چگونه مشتاق فسرده جان زند دم

که بملک شادکامی دل اوست هیچ کاره

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات و قصائد و رباعیات مشتاق به کوشش حسین مکی - مشتاق - تصویر ۱۲۸

نظرات