
مشتاق اصفهانی
شمارهٔ ۲۸۹
۱
ای که از باد صبا بوی کسی میشنوی
بوی جان از دم عیسینفسی میشنوی
۲
غافلی زآنچه دلم میکشد از سینه تنگ
سخن مرغ اسیر و قفسی میشنوی
۳
گردی از قافله کو ننماید بشتاب
تا درین بادیه بانگ جرسی میشنوی
۴
یار هر ناکسی و کس نپسندد صدبار
گفتم اما تو کجا حرف کسی میشنوی
۵
با رقیبان مکن ای تازه گل الفت تا چند
طعنه زآمیزش هر خاروخسی میشنوی
۶
دمبهدم نالم و افغان که ندانی به رهت
تاله کیست که در هر نفسی میشنوی
۷
حال مشتاق چه دانی ز تمنای لبت
سخن شهدی و حرف مگسی میشنوی
نظرات