مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

شمارهٔ ۳۰۳

۱

رهبر باوست هر نقش از کارگاه هستی

آغاز حق پرستیست انجام بت‌پرستی

۲

قانع بقطره‌ای چند از بهر بی‌نیازی

همچون صدف نداریم پروای تنگدستی

۳

هر مشت خاک از این دیر گاهی سبوست گه خم

هست اختلاف صورت این نیستی و هستی

۴

صد نامه‌ات نوشتم بهر جوابی و تو

خطی نمی‌نویسی پیکی نمی‌فرستی

۵

حاصل چه غیر افسوس زین عمر ما که بگذشت

نیمی بخواب غفلت نیمی دگر بمستی

۶

ای سست عهد با ما پیمان دوستداری

بستن چه بود اول آخر چو می‌شکستی

۷

جایت کنون نباشد جز در کنار اغیار

یاد آنزمان که بی‌ما جائی نمی‌نشستی

۸

پا بست باش مشتاق در آن چه ز نخدان

از کف کمند زلفش بهر چه می‌گسستی

تصاویر و صوت

نظرات