
مشتاق اصفهانی
شمارهٔ ۳۱۹
۱
تلخکامم من از شکرخندی
که ز هر خنده بکشند قندی
۲
او به من رام شد ببین با هم
سستعهدیّ و سختپیوندی
۳
تلخکامان عشق را چه علاج
جز شکرخنده شکرخندی
۴
از اسیری چه خوشتر است مباد
صیدی آزاد گردد از بندی
۵
سوخت هجران مرا چنانکه نسوخت
پدری از فراق فرزندی
۶
خواه ما را ببخش و خواه بسوز
ما همه بنده تو خداوندی
۷
سوزدم حسرت از تو چون یابد
آرزوی دل آرزومندی
۸
بینی آخر ازو وفا مشتاق
گر کنی صبر بر جفا چندی
نظرات