مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

شمارهٔ ۳۲۱

۱

خرامان بود در دامان کوهی کبک طنازی

که ناگه از هوا آمد صدای بال شهبازی

۲

دلش در بر تپان شد رفت قوت از پر و بالش

نه پای رفتنش از بیم جان نه بال پروازی

۳

ز بی‌تابی نهان شد در پس سنگی وزین غافل

که باشد در کمین آنجا کمان شخ ناوک‌اندازی

۴

که پرکش کرده تیری ناگهان بر پهلویش آمد

برآورد از شکاف سینه مجروح آوازی

۵

که هر مرغی که صیاد اجل باشد به دنبالش

شود هر نقش پایش گاه جستن چنگل بازی

۶

قضا را جز رضا مشتاق نبود چاره دیگر

بیا بشنو ز من این نکته را گر محرم رازی

تصاویر و صوت

نظرات