مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

شمارهٔ ۳۵

۱

بی‌تو گو سوزد ز برق آه گشت دل مرا

نیست هرگز حاصلی زین کشت بی‌حاصل مرا

۲

کاش ایدل گلرخان و شعله رخساران کنند

بلبل گلشن ترا پروانه محفل مرا

۳

کی رهم از ورطه عشقت که خواهد ناخدا

غرقه گرداب نه آسوده ساحل مرا

۴

در غمت از مرگ گفتم گردد آسان مشکلم

جان سپردم آخر و آسان نشد مشکل مرا

۵

کشته عشقم بسم روز جزا این خونبها

کز نگاهی باز غلطاند بخون قاتل مرا

۶

در مذاقم بسکه بخشد چاشنی ذوق طلب

هست خوشتر رنج راه از راحت منزل مرا

۷

ره نمی‌پویم درین وادی بخود دارد کشان

جذبه محمل‌نشین بیخود پی محمل مرا

۸

چون تواند خون من از غمزه صیاد ریخت

گو مکش تیغ و مزن زخم و مکن بسمل مرا

۹

ازپی محمل درین دشتم نه خود گرم خروش

چون جرس دارد در افغان اضطراب دل مرا

۱۰

خارخار عشق خوبان مردم و بردم بخاک

تا چه گل مشتاق آخر سر زند از گل مرا

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات و قصائد و رباعیات مشتاق به کوشش حسین مکی - مشتاق - تصویر ۴۳

نظرات