
مشتاق اصفهانی
شمارهٔ ۵۶
۱
آنکه با من همنشین در عشق جانان من است
کیست غیر از دل که آنهم دشمن جان من است
۲
نیست با کم از سیه بختی که داغ عشق او
روز و شب مهر منیر و ماه تابان من است
۳
گشته روزم تیره زان زلف و گواه دعویم
خاطر آشفته و حال پریشان من است
۴
بندی عشقم چه میخوانی ز زندانم به باغ
کنج زندان باغ و طرف باغ زندان من است
۵
تا درین گلزار خاری هست از جورش چو گل
چاک مشتاق از گریبان تا به دامان من است
تصاویر و صوت

نظرات