
مشتاق اصفهانی
شمارهٔ ۶۶
۱
گلی و گل رخی تا در چمن هست
خروش بلبل و افغان من هست
۲
دلم در سینه خون گشت و نگفتی
که یعقوبی درین بیت الحزن هست
۳
چه با کوه غمت سازم گرفتم
بدستم تیشهای چون کوهکن هست
۴
گلستانیست کویت از شهیدان
که هر گامش دوصد خونین کفن هست
۵
مرا در کوی او ره نیست مشتاق
وگرنه بلبلی در هر چمن هست
تصاویر و صوت

نظرات