
مشتاق اصفهانی
شمارهٔ ۶۷
۱
دلم بیاو صفا هرگز ندیده است
لبم بیاو نوا هرگز ندیده است
۲
من آن حاجت طلب در کوی عشقم
که تأثیر از دعا هرگز ندیده است
۳
نشاید خواندم بلبل که آن گل
نوا زین بینوا هرگز ندیده است
۴
مرا عشق تو در راهی فکنده است
که رهرو رهنما هرگز ندیده است
۵
مرا چشمیست کز عشق نکویان
نگاه آشنا هرگز ندیده است
۶
عجب ملکیست استغنا که چشمی
درین کشور گدا هرگز ندیده است
۷
چه باغست اینکه مرغی برگ عیشی
درین بستانسرا هرگز ندیده است
۸
پر از اغیار بزمت دایم اما
درو مشتاق جا هرگز ندیده است
نظرات