مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

شمارهٔ ۷۸

۱

گشته‌ام از فیض عشق موی به مو دوست دوست

این نه بود او منم وین نه منم اوست اوست

۲

در دو جهان غیر یار نیست ولی چون کنم

چشم خرد مغز را می‌نگرد پوست پوست

۳

در تو کشد عاقبت رشته سیر دو کون

کوی تو بحرست بحر هر دو جهان جوست جوست

۴

چون رخ او بنگرد چشم جهان بین عقل

آنچه نقابش خرد کرده گمان روست روست

۵

کشته عشقم چسان شکوه ز دشمن کنم

آنکه بخونم کشید دوست بود دوست دوست

۶

بینداز او آنچه چشم آنهمه رنگست رنگ

آنچه مشام دلم میشنود بوست بوست

۷

وحدت او را زیان نیست ز کثرت بلی

آنچه گهی خط و گاه زلف بود موست موست

۸

بر خط فرمان تست نه سر مشتاق و بس

در خم چوگان حکم نه فلک گوست گوست

تصاویر و صوت

نظرات