
مشتاق اصفهانی
شمارهٔ ۹۷
۱
به پایت دوش میافتاد گاهی راست گاهی کج
مگر زلف تو بود از باد گاهی راست گاهی کج
۲
چمد از آهم آن سروسهی بالا که میگیرد
به تحریک صبا شمشاد گاهی راست گاهی کج
۳
نباشد ز آتش آهش عجب در کندن خارا
که گردد تیشه فرهاد گاهی راست گاهی کج
۴
اگر باشد وقوف از نیک و بد معمار گردون را
گذارد پس چرا بنیاد گاهی راست گاهی کج
۵
چمد مشتاق آن شاخ گل و از شوق او هر دم
برآید از لبم فریاد گاهی راست گاهی کج
نظرات