
مشتاق اصفهانی
شمارهٔ ۲۳
۱
غنچه گلبن مقصود زمان
رفت بر باد فنا تا خندید
۲
صرصر حادثه چون برگ خزان
دفتر هستیش از هم پاشید
۳
کرد خون در دل مرغان چمن
مرگ ازین غنچه نورسته که چید
۴
داشت آن مرغ بهشتی دل دل
شوق گلزار بهشت جاوید
۵
زد پروبالی و از باغ جهان
بسوی گلشن فردوس پرید
۶
چون ازین باغ ز بیداد اجل
در گلستان بقا رخت کشید
۷
گفت تاریخ وفاتش مشتاق
حیف از آن نوبر نخل امید
نظرات