مولانا

مولانا

بخش ۱۰۰ - تفسیر بیت حکیم سنائی رضی‌ الله عنه «آسمانهاست در ولایتِ جان، کارفرمای آسمان جهان» «در ره روح پست و بالاهاست،  کوههای بلند و دریاهاست»

۱

غیب را ابری و آبی دیگرست

آسمان و آفتابی دیگرست

۲

ناید آن الّا که بر خاصان پدید

باقیان فی لَبْس مِنْ خَلْقٍ جَدید

۳

هست باران از پی پروردگی

هست باران از پی پژمردگی

۴

نفع باران بهاران بوالعجب

باغ را باران پاییزی چو تب

۵

آن بهاری نازپروردش کند

وین خزانی ناخوش و زردش کند

۶

همچنین سرما و باد و آفتاب

بر تفاوت دان و سررشته بیاب

۷

همچنین در غیب انواعست این

در زیان و سود و در ربح و غبین

۸

این دم ابدال باشد زان بهار

در دل و جان روید از وی سبزه‌زار

۹

فعل باران بهاری با درخت

آید از انفاسشان در نیکبخت

۱۰

گر درخت خشک باشد در مکان

عیب آن از باد جان‌افزا مدان

۱۱

باد کار خویش کرد و بر وزید

آنک جانی داشت بر جانش گزید

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 67
مثنوی معنوی ـ ج ۱ و ۲ و ۳ (براساس نسخه قونیه) به تصحیح عبدالکریم سروش - مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) - تصویر ۱۳۹
عندلیب :

نظرات

user_image
علی محمدی
۱۳۹۱/۰۵/۱۷ - ۰۳:۵۰:۱۲
به تحقیق جناب آقای پورجوادی بیت‌های آسمان‌هاست در ولایت جان ... الخ، از حکیم سنایی نیست بله از کتابی است به نام رحیق التحقیق از مبارک‌شاه مرورودی شاعر سده‌ی ششم و هفتم.
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۸/۰۸ - ۱۸:۰۴:۱۷
برای لامکان بجز ناکجا واژه ناجایگاه را هم داریم .
user_image
مهدی کاظمی
۱۳۹۶/۱۰/۰۳ - ۰۲:۰۹:۴۱
اسمان عالم غیب دارای اسمان و ابری دیگر است این جهان ناپدید تنها برای خاصان حق قابل شهود است مولانا با تاکید در جدید و نو بودن این تجلیات خداوندی در عالم و قدرت بیمثالش به ایه ای از ایات الهی اشاره میکند بدین مضمون ::أَ فَعَیِینا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ مگر در آفرینش نخستین عاجزیم (تا از باز آفریدن شما در رستاخیز ناتوان باشیم)، بلکه آنان از آفرینش جدید در اشتباه و تردیدندغیب را ابری و آبی دیگرستآسمان و آفتابی دیگرستناید آن الا که بر خاصان پدیدباقیان فی لبس من خلق جدیدباران برای پروردن و رشد باغ در بهار میبارد ولی همان باران در پاییز باغ را زرد میکند و میمیراند ...منظور درینجا پی بردن به قدرت الهی است که هرچیزی را میتواند روحی و معنی جداگانه ببخشد مولانا در ادامه همین بحث میفرماید همچنین سرما و باد و افتاب نیز میتوانند کارایی های متفاوتی در راستای قدرت امر الهی داشته باشند و از شنونده میخواد همین رشته رو دنبال کنه تا به مقصود حرفش برسه هست باران از پی پروردگیهست باران از پی پژمردگینفع باران بهاران بوالعجبباغ را باران پاییزی چو تبآن بهاری نازپروردش کندوین خزانی ناخوش و زردش کندهمچنین سرما و باد و آفتاببر تفاوت دان و سررشته بیابهمینطور که باران انواع دارد باران عالم معرفت الهی هم دارای ضرر و سود است ... سخنان اولیا و خاصان خداوندی هم که حیات بخش و جان افزاست بهمین شکل در دل سالکان باغ و بهاری از معرفت و عشق بوجود میاره مثل کاری که باران بهاری برای درخت انجام میده ... اگر هم جایی درختی خشکیده وجود داره عیب از باران بهاری و یا راهنمایی پیران حقیقت نیست ... نسیم های جان بخش اونها مثل باد کار خودش رو انجام میده ...اونیکه مستعد و مترصد این کمک ها باشه ازشون استفاده میکنه همچنین در غیب انواعست ایندر زیان و سود و در ربح و غبیناین دم ابدال باشد زان بهاردر دل و جان روید از وی سبزه‌زارفعل باران بهاری با درختآید از انفاسشان در نیکبختگر درخت خشک باشد در مکانعیب آن از باد جان‌افزا مدانباد کار خویش کرد و بر وزیدآنک جانی داشت بر جانش گزید
user_image
در سکوت
۱۴۰۲/۱۱/۰۱ - ۰۸:۱۹:۵۳
مثنوی معنوی :: در سکوت.... بشنوید