
مولانا
بخش ۱۰۲ - پرسیدن صدیقه رضیالله عنها از مصطفی صلیالله علیه و سلم کی سر باران امروزینه چه بود
۱
گفت صدیقه که ای زبدهٔ وجود
حکمت باران امروزین چه بود
۲
این ز بارانهای رحمت بود یا
بهر تهدیدست و عدل کبریا
۳
این از آن لطف بهاریات بود
یا ز پاییزی پر آفات بود
۴
گفت این از بهر تسکین غمست
کز مصیبت بر نژاد آدمست
۵
گر بر آن آتش بماندی آدمی
بس خرابی در فتادی و کمی
۶
این جهان ویران شدی اندر زمان
حرصها بیرون شدی از مردمان
۷
استن این عالم ای جان غفلتست
هوشیاری این جهان را آفتست
۸
هوشیاری زان جهانست و چو آن
غالب آید پست گردد این جهان
۹
هوشیاری آفتاب و حرص یخ
هوشیاری آب و این عالم وسخ
۱۰
زان جهان اندک ترشح میرسد
تا نغرد در جهان حرص و حسد
۱۱
گر ترشح بیشتر گردد ز غیب
نه هنر ماند درین عالم نه عیب
۱۲
این ندارد حد سوی آغاز رو
سوی قصهٔ مرد مطرب باز رو
تصاویر و صوت

نظرات
امین کیخا
امین کیخا
کیخسرو موذنزاده
مهرداد ارغوانی
مهدی کاظمی