مولانا

مولانا

بخش ۱۰۶ - اظهار معجزهٔ پیغمبر صلی الله علیه و سلم به سخن آمدن سنگ‌ریزه در دست ابوجهل علیه اللعنه و گواهی دادن سنگ‌ریزه بر حقیت محمد صلی الله علیه و سلم به رسالت او

۱

سنگها اندر کف بوجهل بود

گفت ای احمد بگو این چیست زود

۲

گر رسولی چیست در مشتم نهان

چون خبر داری ز راز آسمان

۳

گفت چون خواهی بگویم آن چه‌هاست

یا بگویند آن که ما حقیم و راست

۴

گفت بوجهل این دوم نادرترست

گفت آری حق از آن قادرترست

۵

از میان مشت او هر پاره سنگ

در شهادت گفتن آمد بی درنگ

۶

لا اله گفت و الا الله گفت

گوهر احمد رسول الله سفت

۷

چون شنید از سنگها بوجهل این

زد ز خشم آن سنگها را بر زمین

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 70
مثنوی معنوی ـ ج ۱ و ۲ و ۳ (براساس نسخه قونیه) به تصحیح عبدالکریم سروش - مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) - تصویر ۱۴۴
مثنوی معنوی ( دفتر اول و دوم ) بر اساس آخرین تصحیح نیکلسون و مقابله با نسخهٔ قونیه به کوشش حسن لاهوتی - جلال الدین محمد بن محمد مولوی - تصویر ۱۶۸
عندلیب :

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۸/۰۸ - ۱۹:۲۱:۴۴
بی درنگ بی کیار و بادرنگ با کیار می شود .
user_image
nabavar
۱۳۹۵/۰۲/۲۸ - ۰۱:۴۹:۲۸
درود آقای شمس الحقپس بنیانگزار بحارالانوار همین جناب بوده و من نمیدانستماین که معجزه ی پیامبر نبود ، شیرینکاری سنگها بود . شاد زی
user_image
مهدی کاظمی
۱۳۹۶/۱۰/۲۴ - ۰۳:۰۰:۲۰
ابوجهل سنگ ریزه هایی در دست مخفی کرد و از پیامبر اسلام ص پرسید اگر واقعا فرستاده خدای عزوجل هستی و از اسرار اسمان خبر داری در مشت من چی پنهان شده ؟سنگها اندر کف بوجهل بودگفت ای احمد بگو این چیست زودگر رسولی چیست در مشتم نهانچون خبر داری ز راز آسمانحضرت رسول ص در جواب گفتند میخواهی من بگویم اونها چه هستند یا خود اونها به حقانیت ما گواهی دهند و ابوجهل میگه این مورد دومی خیلی سخت تر و نادر تره و پیامبر هم درجواب گفتند بلی حق تعالی از انچه تو میخواهی قادرتر و تواناتر است گفت چون خواهی بگویم آن چه‌هاستیا بگویند آن که ما حقیم و راستگفت بوجهل این دوم نادرترستگفت آری حق از آن قادرترستدرهمان لحظه در میان مشت ابوجهل هر تکه سنگ بزبان امد و شروع به شهادت دادن کردند و میگفتند نیست خدایی جز خداوند یگانه و گوهر تابناک رسول خدارا اصلاحا تراشید (سُفتن)گفتند از میان مشت او هر پاره سنگدر شهادت گفتن آمد بی درنگلا اله گفت و الا الله گفتگوهر احمد رسول الله سفتابوجهل تا این سخنان رو از سنگ ریزه ها شنید اونهارو از خشم بر زمین پرت کرد و کوبید چون شنید از سنگها بوجهل اینزد ز خشم آن سنگها را بر زمین