مولانا

مولانا

بخش ۱۱۶ - نصیحت کردن مرد مر زن را کی در فقیران به خواری منگر و در کار حق به گمان کمال نگر و طعنه مزن در فقر و فقیران به خیال و گمان بی‌نوایی خویشتن

۱

گفت ای زن تو زنی یا بوالحزن

فقر فخر آمد مرا بر سر مزن

۲

مال و زر سر را بود همچون کلاه

کل بود او کز کله سازد پناه

۳

آنک زلف جعد و رعنا باشدش

چون کلاهش رفت خوشتر آیدش

۴

مرد حق باشد بمانند بصر

پس برهنه به که پوشیده نظر

۵

وقت عرضه کردن آن برده‌فروش

بر کند از بنده جامهٔ عیب‌پوش

۶

ور بود عیبی برهنه‌ش کی کند

بل بجامه خدعه‌ای با وی کند

۷

گوید این شرمنده است از نیک و بد

از برهنه کردن، او از تو رمد

۸

خواجه در عیبست غرقه تا به گوش

خواجه را مالست و مالش عیب‌پوش

۹

کز طمع عیبش نبیند طامعی

گشت دلها را طمعها جامعی

۱۰

ور گدا گوید سخن چون زر کان

ره نیابد کالهٔ او در دکان

۱۱

کار درویشی ورای فهم تست

سوی درویشی بمنگر سست سست

۱۲

زانک درویشان ورای ملک و مال

روزیی دارند ژرف از ذوالجلال

۱۳

حق تعالی عادلست و عادلان

کی کنند استم‌گری بر بی‌دلان

۱۴

آن یکی را نعمت و کالا دهند

وین دگر را بر سر آتش نهند

۱۵

آتشش سوزا که دارد این گمان

بر خدا و خالق هر دو جهان

۱۶

فقر فخری از گزافست و مجاز

نه هزاران عز پنهانست و ناز

۱۷

از غضب بر من لقبها راندی

یارگیر و مارگیرم خواندی

۱۸

گر بگیرم برکنم دندان مار

تاش از سر کوفتن نبود ضرار

۱۹

زانک آن دندان عدو جان اوست

من عدو را می‌کنم زین علم دوست

۲۰

از طمع هرگز نخوانم من فسون

این طمع را کرده‌ام من سرنگون

۲۱

حاش لله طمع من از خلق نیست

از قناعت در دل من عالمیست

۲۲

بر سر امرودبن بینی چنان

زان فرودآ تا نماند آن گمان

۲۳

چون که بر گردی تو سرگشته شوی

خانه را گردنده بینی و آن توی

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 75
دوره کامل مثنوی معنوی (به انضمام چهار فهرست اعلام، اسامی رجال و نساء، امکنه و قبایل، کتب، آیات قرآن و فهرست قصص و حکایات) از روی نسخه طبع ۱۹۲۵ - ۱۹۳۳ م در لیدن از بلاد هلاند به کوشش رینولد الین نیکلسون - جلال الدین مولوی محمد بن محمد بن الحسین البلخی ثم الرومی - تصویر ۱۲۷
مثنوی معنوی ـ ج ۱ و ۲ و ۳ (براساس نسخه قونیه) به تصحیح عبدالکریم سروش - مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) - تصویر ۱۵۴
عندلیب :

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۸/۱۰ - ۱۶:۲۵:۳۱
لغت پهلوی برای مردد گمانگر بوده است .
user_image
امیر
۱۳۹۳/۰۲/۲۷ - ۰۳:۵۶:۲۵
در بیت شانزدهم :فقر فخری نز ( از اشتباه است ) گزاف است و مجاز..به معنای فقر فخری نه از گزاف است..که با نوشتن کلمه از معنا بطور کل عوض خواهد شد..لطفا تصحیح بفرمایید..
user_image
سیاوش مرتضوی
۱۳۹۴/۰۱/۰۲ - ۱۰:۲۰:۵۷
همانطور که آقا امیر پیش از من گفته است، لطفا بیت شانزدهم را هر چه سریعتر اصلاح کنید. معنای بیت کاملا برعکس شده. «الفقر فخری» بخشی از حدیث نبوی است و پیامبر در آن حدیث فرمود که درویشی افتخار من است و این آن چیزی است که من نسبت به دیگر پیامبران است بدان مفتخرم. «فقر فخری از گزاف است»، یعنی پیامبر گزافه گویی کرده است و این کلام مولانا نمی تواند باشد.
user_image
سیاوش مرتضوی
۱۳۹۴/۰۱/۰۲ - ۱۰:۲۷:۳۸
پیوشت حاشیه پیشین:مصراع دوم بیت شانزدهم هم نادرست است. بیت درست به این صورت است:فقر فخری نز گزاف است و مجازصدهزاران عز پنهان است و نازمرجع:پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
ایرج اسماعیل پور قوچانی
۱۳۹۴/۱۰/۱۲ - ۱۰:۲۲:۵۴
با توجه به اظهار نظر دو تن از دوستان بر نادرستی بیتفقز فخری از گزافست و مجازنه هزاران عز پنهان است و نازبه گمان بنده این بیت صحیح است. در اینجا گزاف به معنی زیاد بودن و فراوانی است که با ابیات پیشین همخوانی دارد. مولانا می فرمایند که کلمه فقر در اینجا به معنی مجازی کلمه است و در مقام حقیقت به معنی دارایی مفرط و گزاف است. مصرع دوم هم در همین مضمون باید 9000 خوانده شود که عددی مقدس و استعاره ای برای بی پایان است.
user_image
حسین
۱۳۹۶/۱۰/۱۶ - ۰۸:۰۱:۰۵
بیت اول یک پرسش است:فقر فخری از گزافست و مجاز?نه ,هزاران عز پنهانست و ناز!
user_image
امیر سعدا
۱۳۹۸/۰۸/۲۰ - ۱۸:۵۵:۲۴
در مورد بیت شانزده که دوستان نظراتی فرمودند عرض کنم که برای درک این بیت که کاملا هم درست نوشته شده باید به بیت قبل از آن توجه کنید که میفرماید شخصی که در آتش میسوزه گمان میکنه که فقر و فخری از گزاف و مجاز است نه اینکه هزران عز پنهان و ناز دارد
user_image
بهمن
۱۳۹۹/۰۷/۰۹ - ۱۸:۰۹:۳۷
بیت 16 درس نوشته شده فق باید بصورت سوالی و تعجبی خوانده شود(!؟) آخر بیت علامت تعجب و سوال بیاید