مولانا

مولانا

بخش ۱۲۸ - تعیین کردن زن طریق طلب روزی کدخدای خود را و قبول کردن او

۱

گفت زن یک آفتابی تافتست

عالمی زو روشنایی یافتست

۲

نایب رحمان خلیفهٔ کردگار

شهر بغدادست از وی چون بهار

۳

گر بپیوندی بدان شه شه شوی

سوی هر ادبیر تا کی می‌روی

۴

همنشینی با شهان چون کیمیاست

چون نظرشان کیمیایی خود کجاست

۵

چشم احمد بر ابوبکری زده

او ز یک تصدیق صدیق آمده

۶

گفت من شه را پذیرا چون شوم

بی بهانه سوی او من چون روم

۷

نسبتی باید مرا یا حیلتی

هیچ پیشه راست شد بی‌آلتی

۸

همچو مجنونی که بشنید از یکی

که مرض آمد به لیلی اندکی

۹

گفت آوه بی بهانه چون روم

ور بمانم از عیادت چون شوم

۱۰

لیتنی کنت طبیبا حاذقا

کنت امشی نحو لیلی سابقا

۱۱

قل تعالوا گفت حق ما را بدان

تا بود شرم‌اشکنی ما را نشان

۱۲

شب‌پران را گر نظر و آلت بدی

روزشان جولان و خوش حالت بدی

۱۳

گفت چون شاه کرم میدان رود

عین هر بی‌آلتی آلت شود

۱۴

زانک آلت دعوی است و هستی است

کار در بی‌آلتی و پستی است

۱۵

گفت کی بی‌آلتی سودا کنم

تا نه من بی‌آلتی پیدا کنم

۱۶

پس گواهی بایدم بر مفلسی

تا مرا رحمی کند شاه غنی

۱۷

تو گواهی غیر گفت و گو و رنگ

وا نما تا رحم آرد شاه شنگ

۱۸

کین گواهی که ز گفت و رنگ بد

نزد آن قاضی القضاة آن جرح شد

۱۹

صدق می‌خواهد گواه حال او

تا بتابد نور او بی قال او

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 83
دوره کامل مثنوی معنوی (به انضمام چهار فهرست اعلام، اسامی رجال و نساء، امکنه و قبایل، کتب، آیات قرآن و فهرست قصص و حکایات) از روی نسخه طبع ۱۹۲۵ - ۱۹۳۳ م در لیدن از بلاد هلاند به کوشش رینولد الین نیکلسون - جلال الدین مولوی محمد بن محمد بن الحسین البلخی ثم الرومی - تصویر ۱۴۱
بامشاد لطف آبادی :

نظرات

user_image
ماھسا مشتری
۱۴۰۱/۰۴/۰۳ - ۱۰:۵۶:۰۶
بی آلتی بہ معنی بی ساز و برگی ،فقیری و بی چیزی
user_image
ماھسا مشتری
۱۴۰۱/۰۴/۰۳ - ۱۱:۱۸:۴۴
شپ پران را گر نظر و آلت بدی روز شان جولان و خوش حالت بدی معنی: انسان ھایی کہ کور ھستند (مثل شب پرہ یا موجودات نور جو در شب)مجبورند در شپ تلاش کنند و از خدا بینایی بخواھند چون اگر صاحب نظر و آلت بینایی و بصیرت شوند در روز ھم میتوانند بپرند و از بصیرت چون روز خدا بھرہ برند و شادی بی سبب داشتہ باشند