مولانا

مولانا

بخش ۱۳۲ - فرق میان آنک درویش است به خدا و تشنهٔ خدا و میان آنک درویش است از خدا و تشنهٔ غیرست

۱

نقش درویشست او نه اهل نان

نقش سگ را تو مینداز استخوان

۲

فقرِ لقمه دارد او، نه فقر حق

پیش نقش مرده‌ای کم نه طبق

۳

ماهی خاکی بود درویش نان

شکل ماهی لیک از دریا رمان

۴

مرغ خانه‌ست او نه سیمرغ هوا

لوت نوشد او ننوشد از خدا

۵

عاشق حقست او بهر نوال

نیست جانش عاشق حسن و جمال

۶

گر توهم می‌کند او عشق ذات

ذات نبود وهم اسما و صفات

۷

وهم مخلوقست و مولود آمدست

حق نزاییده‌ست او لم یولدست

۸

عاشق تصویر و وهم خویشتن

کی بود از عاشقان ذوالمنن

۹

عاشق آن وهم اگر صادق بود

آن مجاز او حقیقت‌کش شود

۱۰

شرح می‌خواهد بیان این سخن

لیک می‌ترسم ز افهام کهن

۱۱

فهمهای کهنهٔ کوته‌نظر

صد خیال بد در آرد در فکر

۱۲

بر سماع راست هر کس چیر نیست

لقمهٔ هر مرغکی انجیر نیست

۱۳

خاصه مرغی مرده‌ای پوسیده‌ای

پرخیالی اعمیی بی‌دیده‌ای

۱۴

نقش ماهی را چه دریا و چه خاک

رنگ هندو را چه صابون و چه زاک

۱۵

نقش اگر غمگین نگاری بر ورق

او ندارد از غم و شادی سبق

۱۶

صورتش غمگین و او فارغ از آن

صورتش خندان و او زان بی‌نشان

۱۷

وین غم و شادی که اندر دل حظیست

پیش آن شادی و غم جز نقش نیست

۱۸

صورت غمگین نقش از بهر ماست

تا که ما را یاد آید راه راست

۱۹

صورت خندان نقش از بهر تست

تا از آن صورت شود معنی درست

۲۰

نقشهایی کاندرین حمامهاست

از برون جامه‌کن چون جامه‌هاست

۲۱

تا برونی جامه‌ها بینی و بس

جامه بیرون کن درآ ای هم‌نفس

۲۲

زانک با جامه درون سو راه نیست

تن ز جان، جامه ز تن آگاه نیست

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 85
مثنوی معنوی ( دفتر اول و دوم ) بر اساس آخرین تصحیح نیکلسون و مقابله با نسخهٔ قونیه به کوشش حسن لاهوتی - جلال الدین محمد بن محمد مولوی - تصویر ۲۰۳
بامشاد لطف آبادی :

نظرات

user_image
جمشیدیِ‌راد
۱۳۹۴/۰۶/۱۴ - ۰۸:۲۰:۱۷
بر سماع راست هر تن چیر نیست/ طعمه هر مرغکی انجیر نیست
user_image
محمدامین مروتی
۱۳۹۵/۰۴/۱۱ - ۰۳:۴۰:۳۶
تصوف عامیانه و عارفانهمحمدامین مروتیمولوی در دفتر دوم می گوید خداخواهی آدم ها انگیزه های مختلفی دارد:آن گدا گوید خدا: از بهر نانمتقی گوید خدا : از عین جاندر دفتر اول هم بین دینداری عامیانه که به طلب نان است و دینداری عارفانه که به طلب جان است، تفاوت می نهد. همین طور ضمن تعریضی به صوفیانی که با گدایی کردن، نمایش فقر می دادند، می گوید که آنان فقرِ شکم دارند نه فقرِ حق و از درویشی فقط به صورت و ظاهر و نقش اکتفا کرده اند: نقشِ درویشست او، نه اهل نان (=یعنی مستحق نان نیست)نقشِ سگ را تو مینداز استخوانفقر لقمه دارد او، نه فقر حقپیش نقش مرده‌ای کم نه طبق (=سفره)عاشق حقست او بهر نوال(=لقمه)نیست جانش عاشقِ حسن و جمالاین نوع خداپرستی، بر توهم و فرافکنی مبتنی است. پیش خود گمان می کند عاشق ذات الهی است در حالی که توهمات خود از اوصاف خدا – یعنی خدای مخلوق و برساخته و برخاسته از ذهن ذهن خود- را می پرستد:گر توهّم می‌کند او عشق ذات،ذات نبود، وهمِ اسما و صفاتخدای او لم یولد نیست. بلکه مولود ذهن اوست:وهمِ مخلوقست و مولود آمدستحق نزاییده‌ست، او لم یولدست(= یعنی زاییده نشده است)عاشق تصویر و وهمِ خویشتنکی بود از عاشقانِ ذوالمنن (=صاحب نعمت ها و احسان ها)با این وجود اگر به قدم صدق، طیِّ طریق کند، همین خدای مجازی او را به حقیقت خدا راهنمایی می کند:عاشق آن وهم، اگر صادق بودآن مجاز او، حقیقت‌کِش شودمولانا در ا دامه می گوید می دانم این بحث محتاج شرح بیشتری است ولی از کهنه اندیشانی که درک و فهم این مباحث را ندارند، می ترسم و زبان در کام می کشم. چرا که هرکسی معنای راستین سماع را نمی داند و هاضمة هضمِ چنین معارفی را ندارد:شرح می‌خواهد بیان این سخنلیک می‌ترسم ز افهامِ کهنفهم های کهنه ی کوته‌نظرصد خیال بد، در آرد در فِکَربر سماعِ راست(=راستین) هر کس چیر(=چیره) نیستلقمة هر مرغکی، انجیر نیستروزنوشته های کوتاه کانال اختصاصی " محمدامین مروتی " در تلگرام.پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
شهاب الدین صدر
۱۴۰۲/۰۵/۰۹ - ۱۸:۰۷:۵۹
شرح می‌خواهد بیان این سخن لیک می‌ترسم ز افهام کهن   چقدر این بیت زبان حال خیلی از ماست... 
user_image
کوروش
۱۴۰۲/۰۶/۱۲ - ۲۱:۲۵:۰۳
نقشهایی کاندرین حمامهاست   از برون جامه‌کن چون جامه‌هاست     یعنی چه