مولانا

مولانا

بخش ۱۵۹ - متهم کردن غلامان و خواجه‌تاشان مر لقمان را کی آن میوه‌های ترونده را که می‌آوردیم او خورده است

۱

بود لقمان پیش خواجهٔ خویشتن

در میان بندگانش خوارتن

۲

می‌فرستاد او غلامان را به باغ

تا که میوه آیدش بهر فراغ

۳

بود لقمان در غلامان چون طفیل

پر معانی تیره‌صورت همچو لیل

۴

آن غلامان میوه‌های جمع را

خوش بخوردند از نهیب طمع را

۵

خواجه را گفتند لقمان خورد آن

خواجه بر لقمان ترش گشت و گران

۶

چون تفحص کرد لقمان از سبب

در عتاب خواجه‌اش بگشاد لب

۷

گفت لقمان سیدا پیش خدا

بندهٔ خاین نباشد مرتضی

۸

امتحان کن جمله‌مان را ای کریم

سیرمان در ده تو از آب حمیم

۹

بعد از آن ما را به صحرایی کلان

تو سواره ما پیاده می‌دوان

۱۰

آنگهان بنگر تو بدکردار را

صنعهای کاشف الاسرار را

۱۱

گشت ساقی خواجه از آب حمیم

مر غلامان را و خوردند آن ز بیم

۱۲

بعد از آن می‌راندشان در دشتها

می‌دویدند آن نفر تحت و علا

۱۳

قی در افتادند ایشان از عنا

آب می‌آورد زیشان میوه‌ها

۱۴

چون که لقمان را در آمد قی ز ناف

می بر آمد از درونش آب صاف

۱۵

حکمت لقمان چو داند این نمود

پس چه باشد حکمت رب الوجود

۱۶

یوم تبلی والسرائر کلها

بان منکم کامن لا یشتهی

۱۷

چون سقوا ماء حمیما قطعت

جملة الاستار مما افضعت

۱۸

نار زان آمد عذاب کافران

که حجر را نار باشد امتحان

۱۹

آن دل چون سنگ را ما چند چند

نرم گفتیم و نمی‌پذرفت پند

۲۰

ریش بد را داروی بد یافت رگ

مر سر خر را سر دندان سگ

۲۱

الخبیثات الخبیثین حکمتست

زشت را هم زشت جفت و بابتست

۲۲

پس تو هر جفتی که می‌خواهی برو

محو و هم‌شکل و صفات او بشو

۲۳

نور خواهی مستعد نور شو

دور خواهی خویش‌بین و دور شو

۲۴

ور رهی خواهی ازین سجن خرب

سر مکش از دوست و اسجد واقترب

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 104
مثنوی معنوی ـ ج ۱ و ۲ و ۳ (براساس نسخه قونیه) به تصحیح عبدالکریم سروش - مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) - تصویر ۲۰۴
دوره کامل مثنوی معنوی (به انضمام چهار فهرست اعلام، اسامی رجال و نساء، امکنه و قبایل، کتب، آیات قرآن و فهرست قصص و حکایات) از روی نسخه طبع ۱۹۲۵ - ۱۹۳۳ م در لیدن از بلاد هلاند به کوشش رینولد الین نیکلسون - جلال الدین مولوی محمد بن محمد بن الحسین البلخی ثم الرومی - تصویر ۱۸۵
بامشاد لطف آبادی :

نظرات

user_image
آرش تبرستانی
۱۳۹۵/۱۱/۲۹ - ۱۲:۲۱:۳۱
پس تو هر جفتی که می‌خواهی برو محو و هم‌شکل و صفات او بشو یعنی اگر می خواهی به چیزی برسی باید مثل آن شوی و رنگ آن را به خود بگیری
user_image
مینا مرادی
۱۳۹۷/۰۱/۲۴ - ۰۳:۴۸:۱۸
سلام.کسی میدونه معنی مصرع «ریش بد را داروی بد یافت رگ» چیه؟ممنون
user_image
۷
۱۳۹۷/۰۱/۲۴ - ۰۶:۰۶:۲۱
نار زان آمد عذاب کافرانکه حجر را نار باشد امتحانآتش برای آن عذاب کافران شد که سنگ باید امتحانش را با آتش پس بدهد(دل آنان از سنگ است)و بیت:ریش بد را داروی بد یافت رگمر سر خر را سر دندان سگتکرار همین بیت است یعنی زخم بد و چرکین را چاره داروی بد و تلخ است
user_image
ملیکا رضایی
۱۴۰۰/۰۶/۱۲ - ۰۱:۱۰:۵۷
۷ عزیز ؛ نمیدانم چراتوهینی به مولانا و دوستدارانش تلقی میکنم این را ؛ولی ناشایست هست حرف شما ...
user_image
سفید
۱۴۰۲/۰۵/۰۳ - ۰۶:۵۳:۰۹
  آن دل چون سنگ را ما چند چند نرم گفتیم و نمی‌پذرفت پند...  
user_image
سفید
۱۴۰۲/۰۵/۰۳ - ۰۶:۵۴:۵۲
  پس تو هر جفتی که می‌خواهی برو محو و هم‌شکل و صفات او بشو...   نور خواهی مستعد نور شو دور خواهی خویش‌بین و دور شو...   ور رهی خواهی ازین سجن خرب سر مکش از دوست و اسجد و اقترب...    بیت آخر چقدر زیباست... واقعا مولانا شاعری بسیار باعظمت است و اشعاری شاهکار، شگفت‌انگیز و باشکوه سروده است...  
user_image
سید احمد مبلّغ
۱۴۰۲/۰۶/۲۱ - ۱۵:۵۰:۵۱
دوستان لطفا اگر کسی می تواند معنای ۳ بیت آخر را قرار دهد. با تشکر