مولانا

مولانا

بخش ۱۶۴ - خدو انداختن خصم در روی امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه و انداختن امیرالمؤمنین علی شمشیر از دست

۱

از علی آموز اخلاص عمل

شیر حق را دان مطهر از دغل

۲

در غزا بر پهلوانی دست یافت

زود شمشیری بر آورد و شتافت

۳

او خدو انداخت در روی علی

افتخار هر نبی و هر ولی

۴

آن خدو زد بر رخی که روی ماه

سجده آرد پیش او در سجده‌گاه

۵

در زمان انداخت شمشیر آن علی

کرد او اندر غزااش کاهلی

۶

گشت حیران آن مبارز زین عمل

وز نمودن عفو و رحمت بی‌محل

۷

گفت بر من تیغ تیز افراشتی

از چه افکندی مرا بگذاشتی

۸

آن چه دیدی بهتر از پیکار من

تا شدی تو سست در اشکار من

۹

آن چه دیدی که چنین خشمت نشست

تا چنان برقی نمود و باز جست

۱۰

آن چه دیدی که مرا زان عکس دید

در دل و جان شعله‌ای آمد پدید

۱۱

آن چه دیدی برتر از کون و مکان

که به از جان بود و بخشیدیم جان

۱۲

در شجاعت شیر ربانیستی

در مروت خود که داند کیستی

۱۳

در مروت ابر موسیی به تیه

کآمد از وی خوان و نان بی‌شبیه

۱۴

ابرها گندم دهد کان را بجهد

پخته و شیرین کند مردم چو شهد

۱۵

ابر موسی پر رحمت بر گشاد

پخته و شیرین بی زحمت بداد

۱۶

از برای پخته‌خواران کرم

رحمتش افراخت در عالم علم

۱۷

تا چهل سال آن وظیفه و آن عطا

کم نشد یک روز زان اهل رجا

۱۸

تا هم ایشان از خسیسی خاستند

گندنا و تره و خس خواستند

۱۹

امت احمد که هستید از کرام

تا قیامت هست باقی آن طعام

۲۰

چون ابیت عند ربی فاش شد

یطعم و یسقی کنایت ز آش شد

۲۱

هیچ بی‌تاویل این را در پذیر

تا در آید در گلو چون شهد و شیر

۲۲

زانک تاویلست وا داد عطا

چونک بیند آن حقیقت را خطا

۲۳

آن خطا دیدن ز ضعف عقل اوست

عقل کل مغزست و عقل جزو پوست

۲۴

خویش را تاویل کن نه اخبار را

مغز را بد گوی نه گلزار را

۲۵

ای علی که جمله عقل و دیده‌ای

شمه‌ای واگو از آنچ دیده‌ای

۲۶

تیغ حلمت جان ما را چاک کرد

آب علمت خاک ما را پاک کرد

۲۷

بازگو دانم که این اسرار هوست

زانک بی شمشیر کشتن کار اوست

۲۸

صانع بی آلت و بی جارحه

واهب این هدیه‌های رابحه

۲۹

صد هزاران می چشاند هوش را

که خبر نبود دو چشم و گوش را

۳۰

باز گو ای باز عرش خوش‌شکار

تا چه دیدی این زمان از کردگار

۳۱

چشم تو ادراک غیب آموخته

چشمهای حاضران بر دوخته

۳۲

آن یکی ماهی همی‌بیند عیان

وان یکی تاریک می‌بیند جهان

۳۳

وان یکی سه ماه می‌بیند بهم

این سه کس بنشسته یک موضع نعم

۳۴

چشم هر سه باز و گوش هر سه تیز

در تو آویزان و از من در گریز

۳۵

سحر عین است این عجب لطف خفیست

بر تو نقش گرگ و بر من یوسفیست

۳۶

عالم ار هجده هزارست و فزون

هر نظر را نیست این هجده زبون

۳۷

راز بگشا ای علی مرتضی

ای پس سؤ القضا حسن القضا

۳۸

یا تو واگو آنچ عقلت یافتست

یا بگویم آنچ برمن تافتست

۳۹

از تو بر من تافت چون داری نهان

می‌فشانی نور چون مه بی زبان

۴۰

لیک اگر در گفت آید قرص ماه

شب روان را زودتر آرد به راه

۴۱

از غلط ایمن شوند و از ذهول

بانگ مه غالب شود بر بانگ غول

۴۲

ماه بی گفتن چو باشد رهنما

چون بگوید شد ضیا اندر ضیا

۴۳

چون تو بابی آن مدینهٔ علم را

چون شعاعی آفتاب حلم را

۴۴

باز باش ای باب بر جویای باب

تا رسد از تو قشور اندر لباب

۴۵

باز باش ای باب رحمت تا ابد

بارگاه ما له کفوا احد

۴۶

هر هوا و ذره‌ای خود منظریست

نا گشاده کی گود کانجا دریست

۴۷

تا بنگشاید دری را دیدبان

در درون هرگز نجنبد این گمان

۴۸

چون گشاده شد دری حیران شود

مرغ اومید و طمع پران شود

۴۹

غافلی ناگه به ویران گنج یافت

سوی هر ویران از آن پس می‌شتافت

۵۰

تا ز درویشی نیابی تو گهر

کی گهر جویی ز درویشی دگر

۵۱

سالها گر ظن دود با پای خویش

نگذرد ز اشکاف بینیهای خویش

۵۲

تا ببینی نایدت از غیب بو

غیر بینی هیچ می‌بینی بگو

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 107
دوره کامل مثنوی معنوی (به انضمام چهار فهرست اعلام، اسامی رجال و نساء، امکنه و قبایل، کتب، آیات قرآن و فهرست قصص و حکایات) از روی نسخه طبع ۱۹۲۵ - ۱۹۳۳ م در لیدن از بلاد هلاند به کوشش رینولد الین نیکلسون - جلال الدین مولوی محمد بن محمد بن الحسین البلخی ثم الرومی - تصویر ۱۹۱
مثنوی معنوی ـ ج ۱ و ۲ و ۳ (براساس نسخه قونیه) به تصحیح عبدالکریم سروش - مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) - تصویر ۲۱۰
بامشاد لطف آبادی :

نظرات

user_image
ف-ش
۱۳۸۷/۰۲/۱۶ - ۲۲:۱۵:۲۳
ینام خداصفاتی که مولوی در ابیات فوق در باره علی (ع) برشمرده قابل دقت است خوب است گزیده ای چند ازابیا ت اوراکه حاوی صفاتی ازآن حضرت است در حاشیه تکرار کنیم:ازعلی آموز اخلاص عملشیر حق را دان مطهر از دغل...ای علی که جمله عقل ودیده ایشمه ای واگو ازآنچه دیده ایتیغ حلمت جان ما را چاک کردآب علمت خاک ما را پاک کردباز گو ای باز عرش خوش شکارتا چه دیدی آنزمان از کردگارچشم تو ادراک غیب آموختهچشم های حاضران بر دوختهراز بگشا ای علی مرتضی ای پس از سؤالقضا حسن القضا...اینها مدح وتعریف نیست معرفی یک شخصیتی است که روحش به آسمان آویخته ودر مصداق "من عرف نفسه فقدعرف ربه" است مدح وتوصیف دو وجه دارد وجهی ازآن مطابق سنن وآداب صورت میگیرد ووجه دیگرازشناخت برمیآ ید وجه اول اگرچه لازم باشد اما امکان دارد که جانشین یاحجاب وجه دوم گردد وگمان میرود علی(ع) به همین دلیل از نظر ما کمترشناخته شده است اهل ولایت بودن مستلزم ولی شناسی است و مدح وتکریم خشک وخالی هرگز کافی نیست وجادارد وجه دوم بطور جدی در نظر باشدمولوی در محیط تشیع پرورش نیافته اما چنانکه در خور یک عارف بزرگ است فرا فرقه ای میاند یشیده و اخلاص علی(ع)اورا سخت تکان دادده است کسی میتواند بزرگان دین را بشناسد که با آنها سنخیتی داشته باشد وپیداست که مولوی این سنخیت را داشته وگویا بهتر از اکثرقریب به اتفاق شیعیان علی را درک کرده ولذاقضاوت در باره او ازنظر فرقه ای بکلی منتفی است
user_image
ناشناس
۱۳۹۰/۰۱/۲۹ - ۲۲:۳۰:۴۲
تو بیت پنجم "کرد او اندر غزایش کاهلی" درسته
user_image
عـلی
۱۳۹۲/۰۲/۱۹ - ۰۳:۵۳:۵۶
ای پسر تو بی نشانی از عــلـــیع و ل و ی ، بــدانی از عـــلـــی.بله جناب ( ف - ش ) ظاهر پرستان به ملوی خرده می‌گیرند که او درباره عمر (رض) نوشته است. اینان انتظار دارند که مولوی هم همانند خودشان به عمر دشنام‌گویی کند. در حالی که اگر قرار به بی احترامی و تفرقه‌افکنی بود، علی خود از همۀ ما فصیح‌تر و قوی‌تر بود. دقیقا همانند این است که گویند « شاه بخشد، شاه‌قلی نمی‌بخشد » چــه گفــت خــداوند تـــنزیل وحـــیخـــــداوند امـــر و خــــداوند نهـــی.که من شهر علمم، عـــلیم دراستدرست این سخن گفت پیغمبر است
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۲/۱۹ - ۱۵:۳۱:۲۹
خدا بیامرزد کسی را که اسانگیری کند همه إنسانیم ،
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۸/۱۲ - ۱۷:۲۷:۵۷
اخلاص می شود پاکدلی
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۸/۱۲ - ۱۷:۲۸:۲۶
صفا می شود یکدلگی
user_image
تاوتک
۱۳۹۲/۰۸/۱۲ - ۱۷:۳۲:۵۳
غزا کارزار است
user_image
تاوتک
۱۳۹۲/۰۸/۱۲ - ۱۷:۳۶:۳۹
تیه به معنی حیرت و سرگردانیست
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۸/۱۲ - ۱۷:۳۷:۱۶
بیت 19 و 20 از برقراری خوراک اسمانی برای پیروان محمد ص تا روز رستاخیز سخن می راند و البته به سرسپرده اش سفارش می کند این جمله را بی گفتگو بپذیر و لغت تاویل یا گزاره و یا آزند را نیز اورده که خوب بر ریشه جانی این گفته پرده بردارد .
user_image
تاوتک
۱۳۹۲/۰۸/۱۲ - ۱۷:۳۹:۰۸
پخته خوار زیباست یعنی آماده خور
user_image
ابراهیم
۱۳۹۳/۰۷/۲۰ - ۰۷:۱۲:۳۸
در بیت 12 یک اشتباه املایی دارد "در مروت خود کی داند کیستی" را باید به جای کی نوشت در مروت خود که داند کیستی"
user_image
ناشناس
۱۳۹۳/۰۸/۲۲ - ۰۶:۲۶:۵۲
در بیت راز بگشا ای علی مرتضا ای پس از سوء القضا حسن القضا کاملا تشیع مولوی احساس می شه زیرا سوء القضا خلفا بوده اند و حسن القضا امیر المومنین علیه السلام و راز بگشا یعنی بگو چه اتفاقی افتاد در جای دیگه می گه کیست مولا آنکه آزادت کند بند رقیت ز پایت وا کند که بیان کننده حادثه غدیر است مضاف بر این که مدح خلفای سه گانه توسط مولوی به واسطه تقیه بوده که با مطالعه تاریخ این مطلب روشن می شه و میزان مدح خلفا نسبت به مدایح امیر المومنین علیه السلام اصلا قابل مقایسه نیست که خود موید تقیه ایشان است
user_image
اسد
۱۳۹۳/۱۱/۲۶ - ۱۴:۵۶:۴۷
سلاممحبت امیر المؤمنین نشانه تشیع نیست اما این تعبیر مولوی لا اقل طعنه به اهل سنت و خلفا هست که می‌گوید " ای پس از سوء القضا حسن القضا" یعنی خلافت سه خلیفه اول را به سوء القضا تعبیر می‌کند و از بد حادثه می‌داند.
user_image
معین
۱۳۹۳/۱۲/۰۴ - ۱۱:۳۵:۵۳
جالب بود ممنون
user_image
ناشناس
۱۳۹۳/۱۲/۲۶ - ۰۴:۳۷:۱۷
در بیت اول «منزه» به جای «مطهر» بهتر است.با تشکر
user_image
حمیده
۱۳۹۴/۰۲/۱۲ - ۰۰:۲۲:۱۴
سلام بیت چهارم به نظر اینطوری درستترهاو خدو انداخت بر رویی که ماهسجده آرد پیش او در سجده گاهتاکید هم میکنم خدو انداخت بر ... نه خدو انداخت در ...
user_image
علی
۱۳۹۴/۰۷/۱۱ - ۰۵:۴۶:۲۰
راز بگشا ای علی مرتضی ای پس از سوء القضا حسن القضاگفته اند این بیت دلالت بر نفی خلفای سه گانه دارد. این وجه با ادامه داستان سازگار نیست زیرا عمر بن خطاب را تائب و مقبول دانسته است:نه گناه عمّر و قصد رسول می‌کشیدش تا بدرگاه قبول ...این جمله از زبان پهلوان باشد یا خود مولوی؛ ظاهراً معنایش این است که نخست قضای بد این بود که آن مرد کافر باشد و با علی علیه السلام بجنگد و بر زمین بخورد؛ سپس قضای خوب این بود که علی علیه السلام از خون او بگذرد و هدایتش کند.
user_image
عبدالواحد قلندرزهی
۱۳۹۴/۱۲/۲۲ - ۰۹:۵۷:۳۱
مثنوی معنوی القسط الرابع مباراة سیدنا علی رضی الله عنه مع بطل باسل یهودی (2)تعجب المکافح البطل الباسل فی ساحة الحرب لإنسحاب علی دون أی دلیل و قال: یا علی ماذا رأیتَ افضل من قتلی وضرب عُنقی وسفک دمی وقد لمع غضبک وتلأ لأ غیظک لمعانَ البرق ثم اطفأ فی لحظة وبُرهة لا أعلم ماذا و لماذا؟آن چه دیدی که چنین خشمت نشستتا چنان برقی نمود و باز جستلا أعلم ماذا رئیتَ ولکن من صورة ذلک الشئ دخلت جذوةٌ فی قلبی و جمرةٌ فی روعی وضُمرةٌ فی حیاتی.آن چه دیدی که مرا زان عکس دیددر دل و جان شعله‌ای آمد پدیدنعم مارئیت من النفع والربح والثمرة من اطلاق سراحی کان خیرًا من الکون والمکان وکان خیرًا من الحیاة و بذلک الطائل العظیم منحتنی حیاةً جدیدة ًوطیبةً.آن چه دیدی برتر از کون و مکانکه به از جان بود و بخشیدیم جان یا علی إنک بلا ریب فی البطولة والحماسة والبَسَالَة والشکِیمَة أسد ربانیٌ لا یَعلمِ أحدٌ مروءتَک وکرمَک وجودَک وعطائَک وسماحتَک.در شجاعت شیر ربانیستیدر مروت خود کی داند کیستیإنک یا علی فی الکرم والعطآء کغیم وغیث موسی فی ساحة تیه جآءت به مائدةُ المنّ والسلوی وماکان لذلک الطعام ای شبیه ونظیر وتمثیلدر مروت ابر موسیی بتیهکآمد از وی خوان و نان بی‌شبیهیُعطی غیثُ السمآء القمحَ والخبز والرغیف الشهی اللذیذ کالعسل الحلو ولکن مع الجهد والسعی والعناابرها گندم دهد کان را بجهدپخته و شیرین کند مردم چو شهدولکن غیم موسی فَتَحَ جناحَ الرّحمةِ و رَفَدَ الطعامَ رغداً دون جهد وعناءٍابر موسی پر رحمت بر گشادپخته و شیرین بی زحمت بدادوالرحمة رفرفت عَلَمَ العطاءِ والکرم للآکلین دون طبخ ومطبخٍاز برای پخته‌خواران کرمرحمتش افراخت در عالم علمما قَلّ تلک العطآء یوم من الإیّام إلی اربعین سنة و کانوا یرجون الفضل من الله تعالیتا چهل سال آن وظیفه و آن عطاکم نشد یک روز زان اهل رجاولکن أصحاب موسی من دَناءَتهم و مَهانَتهم سئلوا البقلَ والبصلَ و القسآءَ والفومَ والعدسَ.تا هم ایشان از خسیسی خاستندگندنا و تره و خس خواستند
user_image
جلال
۱۳۹۵/۰۴/۰۷ - ۰۸:۰۷:۲۳
شاید منظور مولوی از سوء القضاء آشوب هایی باشد که منجر به کشته شدن عثمان شد واز نظر اهل سنت وقایع شومی بود که جامعه اسلامی به آن دچار شد
user_image
محتبی احمدزاده
۱۳۹۵/۰۵/۲۹ - ۰۰:۲۷:۴۲
با سلام به همگی.درباره ی سوء القضاء که برخی از عالی جنابان میگویند مفرد است٬ پس به 3 خلیفه ی اول برنمیگردد٬ باید توجه شود که درواقع مولوی زمان بعد از پیامبر را به دو بخش تقسیم کرده است:1. زمان 3 خلیفه ی اول / 2.زمان خلافت امام علی(علیه السلام)گویی مراد از سوء القضا که مفرد است٬ زمان قبل از خلافت امام علیست و حسن القضاء٬ زمان خلافت ایشان است. در اینجا شخص مطرح نیست تا بگوییم چون سوء القضا مفرد است٬ پس نمیتواند راجع به 3 نفر باشد. بلکه درواقع سوء القضا٬ اشاره به زمان قبل از خلافت ظاهری حضرت علی علیه السلام دارد که یک چیز است نه 2 یا 3 یا ... چیز.قرائن شعر هم میتواند گواه باشد بر این مسئله. چرا که قبل از این بیت درباره ی زمان بدبختی قوم حضرت موسی(علی نبینا و آله و علیه السلام) صحبت می کند که بعد از آن٬ ابری پر برکت بر آن ها انواع نعم را به ارمغان می آورد(ابر موسی پر رحمت بر گشاد/پخته و شیرین بی زحمت بداد) و البته مولوی ابر امت احمد(صل الله علیه و آله) را علی مرتضی می نامد(در مروت ابر موسیی بتیه/کآمد از وی خوان و نان بی‌شبیه) که برکاتش بی مانند و بی نظیر است و پس از زمان بدبختی قبل از خلافت علی علیه السلام٬ او با خلافتش همچون ابری پر برکت بر امت احمد بارید و البته تا ابد هم این رحمت ادامه دارد(امت احمد که هستید از کرام/تا قیامت هست باقی آن طعام).همگی پیروز باشید.
user_image
یاسر
۱۳۹۵/۰۹/۱۲ - ۱۶:۰۷:۴۲
مولوی علی علیه السلام را به ماه تشبیه میکند که نور ان بدون هیچ صحبتی راهنمای رهروان است ( ماه بی گفت باشد رهنما ) اما در بیت دوم میگوید : علی ماهیست که علاوه بر نور صحبت هم میکن و این در اینجا اشاره دارد به ایه معروف سوره نور و او را نور علی نور معرفی میکند ( چون بگوید شد ضیا اندر ضیا) اما به کسانی که خلفای سه گانه را هم ماه میشمارند می گوید :وان یکی سه ماه می‌بیند بهماین سه کس بنشسته یک موضع نعمچشم هر سه باز و گوش هر سه تیزدر تو آویزان و از من در گریز
user_image
ناصر
۱۳۹۶/۰۳/۲۴ - ۰۳:۲۹:۱۹
سلامدر مورد مذهب مولوی من عقیده دارم که ایشان درویشی عاشق و عارفی شوریده بوده که به باور من تحت ولایت حضرت علی ع و اولاد معصومین ایشان قرارداشته است.در حکایت موسی و شبان می فرماید کهملت عشق از همه دینها جداستعاشقان را ملت و مذهب خداستو البته که ایشان همین ملت عشق را برگزیده بوده استدر جای دیگری می فرماید آن طرف که عشق می‌افزود دردبوحنیفه و شافعی درسی نکردمگر نه این که گفته می شود که مولوی مذهب حنفی داشته است پس به چه دلیل می فرماید که بوحنیفه ... درسی نکردخطبه ای از حضرت علی ع نقل است به نام خطبه البیان. که البته اغلب علمای شیعه آن را از آن حضرت نمی دانند و عقیده دارند که انتصاب این خطبه به مولی علی ع کار صوفیه است و صحت ندارد.در این خطبه از حضرت علی ع نقل شده که فرموده اند: انالمیزان . . . یعنی ترازو من هستم و فرموده اند که تقسیم کننده بهشت و جهنم من هستم و ترازو من هستم و . . . حال این نکته را مولوی در ادامه همان حکایت خدو انداختن خصم می فرمایدتو ترازوی احدخو بوده‌ایبل زبانهٔ هر ترازو بوده‌ای
user_image
ناصر
۱۳۹۶/۰۳/۲۴ - ۰۳:۵۵:۳۵
سلامراستش به باور من جای جای این شعر پر معنی حاکی از ارادت خاص بلکه بندگی جناب مولانا نسبت به حضرت مولی علی دارد. چقدر با احساس و با شکوه و پر معنی و واقعا غیر قابل توصیفدر همان بیت اول می فرمایدشیر حق را دان منزه از دغلآیا این مصراع غیر از اعتراف به عصمت حضرت علی تعبیر می شود؟البته هرگز نمی خواهم مفاهیم عمیق اشعار عارفانه این عارف شوریده تحت الشعاع مباحث فرقه گرایانه قرار گیردمولوی همان طور که خود در جایی فرموده، مطالبش به همه تعلق دارد که می فرمایدهین بگو که ناطقه جو می‌کندتا به قرنی بعد ما آبی رسدمولوی عاشق بود و خداجو
user_image
نادر..
۱۳۹۶/۰۳/۲۴ - ۰۴:۰۷:۳۵
هر کس از مهره مهر تو به نقشی مشغول..
user_image
اکبر
۱۳۹۶/۰۷/۱۵ - ۱۶:۱۷:۵۷
همه ی شعر یک طرف و یک بیت آخر هم به یک طرف تا ببینی نایدت از غیب بوغیر بینی هیچ میبینی بگوفقط باید اتصال بگیری .شاهد باشی و تسلیم
user_image
ملینا
۱۳۹۶/۱۱/۰۱ - ۰۳:۲۱:۵۰
به نام بی نام اودر بیت ای پس از سوءالقضا حسن القضاربطی به تشیع و تسنن ندارهقضا از قضاوت میاد پیش داوری خوب یا بد طرف مقابل حضرت علی از پیش داوری مثبت و حسن ظن ایشون داره تعریف میکنههر کسی دیگه ای هم که در جنگ با حضرت علی بود شاید همین کار را میکرد یا بدتر این شعر در واقع به من شیعه ی پیرو داره یاد میده حداقل یکم نوع دیدگاهمو عوض کنم چشم ها را باید شست جور دیگر باید دیدحضرت علی الگوی تغییر دیدگاه برای بنده البته که خشمشونو به خوبی با تغییر دیدگاهشون کنترل میکننانسان در ذاتش ضعف ها و تیکهای شخصیتی زیادی داره که میتونه با تغییر نگرش و دیدگاهش اونا را تحت کنترل دربیاره و به تعادل برسونه و اگه میخواد کاری انجام بده بدون تعصب باشهو همچنین سوار تعصب مردم نشه و بتازونهموید باشید در پناه حق طلب خیر برای شما
user_image
ملینا حدادگراصفهانی
۱۳۹۶/۱۱/۰۱ - ۰۳:۲۴:۴۰
به نام اودر بیت ای پس از سوءالقضا حسن القضاربطی به تشیع و تسنن ندارهقضا از قضاوت میاد پیش داوری خوب یا بد طرف مقابل حضرت علی از پیش داوری مثبت و حسن ظن ایشون داره تعریف میکنههر کسی دیگه ای هم که در جنگ با حضرت علی بود شاید همین کار را میکرد یا بدتر این شعر در واقع به من شیعه ی پیرو داره یاد میده حداقل یکم نوع دیدگاهمو عوض کنم چشم ها را باید شست جور دیگر باید دیدحضرت علی الگوی تغییر دیدگاه برای بنده البته که خشمشونو به خوبی با تغییر دیدگاهشون کنترل میکننانسان در ذاتش ضعف ها و تیکهای شخصیتی زیادی داره که میتونه با تغییر نگرش و دیدگاهش اونا را تحت کنترل دربیاره و به تعادل برسونه و اگه میخواد کاری انجام بده بدون تعصب باشهو همچنین سوار تعصب مردم نشه و بتازونهموید باشید در پناه حق طلب خیر برای شما
user_image
عباس
۱۳۹۷/۰۸/۲۱ - ۰۵:۰۶:۰۶
سلاممنظور از دغل در مصرع دوم چیست؟ چه دغلبازی و مکری در این جنگ رخ داده است؟
user_image
مفقود الاثر
۱۳۹۷/۰۸/۲۱ - ۰۵:۲۷:۴۶
سلام دغلی رخ نداده , داره میگه علی رو از دغل پاک بدان,اگه اشتباه نکنم این اتفاق تو غزوه ی خندق افتاده,کسی به اسم عمربن عبدود که پرید اون سمت خندق و از مسلمونا حریف طلبید, هیچکس جرات نداشت باهاش بجنگه تا علی پیش قدم شد ,عمر شکست خورد و زمین افتاد , که وقتی علی بالای سرش اومد اون آب دهنش رو به صورت علی انداخت, علی بلند شد چند قدم راه رفت و بعد اگه اشتباه نکنم اون رو هلاک کرد,بعد که ازش پرسیدن چرا بلند شدی چند قدم راه رفتی بعد اونو کشتی , گفت چون اون لحظه عصبانی شدم خواستم خشمم فروکش کنه , تا اون رو بخاطر خدا کشته باشم نه بخاطر خشم خودم
user_image
محسن.۲
۱۳۹۷/۰۸/۲۱ - ۱۰:۲۱:۴۲
عباس جان نقل به مضمون از تاریخ طبریوقتی عمربن عبدود علی را پیاده دید از اسب پیاده شد و گفت از جوانمردی به دور است که با پیاده ای بجنگم،علی فرمود : چرا تنها نیامدی عمر گفت من تنها هستم علی فرمود : اینها که پشت تواند ؟ عمر برگشت و نگاه به پشت سر کرد و علی بلافاصله ضربه ای به زانوی عمر زد که پای او قطع شد و افتاد ، علی روی سینه ی عمر نشست ، عمر به گفته ی مولوی آب دهان به روی علی انداخت و گفت: خدعه کردی، و علی گفت : الحربُ خدعَه} =جنگ فریب است. و مولوی می گوید علی را فریب کار و دغل ندان
user_image
مفقودالاثر
۱۳۹۷/۰۸/۲۱ - ۱۲:۰۷:۳۴
عباس جان اگه نمیدونی اینو باید بهت بگم که طبری یه سننی مذهب متعصب بود و چندبار قلمش از تعصبش پیروی کرده علی هیچ وقت به عمربن عبدود نگفت اینا کی هست پشت سرت علی به عمرو گفت آیا جنگیدن با من کافی نبود که یاور آوردی ?عمرو خودش برگشت و پشت سرش رو نگاه کرد !
user_image
محمدی
۱۳۹۷/۱۰/۱۴ - ۱۳:۱۷:۴۴
بعضی از دوستان جوری تعجب کردن از مدح علی توسط مولوی که انگار اهل سنت محب اهل بیت نیستند. نه دوستان، اشتباه به عرض شما رسوندن. اونها بیشتر از خیلی از ماها دوستدار اهل بیتند. اما به سر و سینه نمی زنند و قبور را نمی پرستند.
user_image
هژبر
۱۳۹۸/۰۲/۱۴ - ۱۵:۳۱:۳۵
خانم ملینا حدادگراصفهانی برداشت شما منبعث از علایق شیعی شماست و به همین دلیل در مفهوم سوءالقضا و حسن القضا در این شعر دچار خطا شدید.ظاهراً اصل ماجرا را که علی بن ابیطالب در نبرد خدعه کرد را نشنیده اید! ماجرا اینست: این دو ساعاتی جنگیدند و مرادی حاصل نشد ، پس علی رو کرد به عمرو (بخوانید عَمْرْ) و به او گفت : نگفتی که یار نیارم ؟!! (یعنی قرار بر این بود که جنگ من و تو تن به تن و بدون افراد دیگر باشد.) عمر گفت: آری مگر نه اینست؟ علی گفت : اینک پسرت به مدد تو آمد(_ به زبان ساده _ این پسرت که اومده کمکت !) عمرو سر چرخاند و علی ضربتی بر ران او زد و ران عمرو ببرید،(ادامه اش فعلا نیاز نیست). عده ای بخاطر این عمل علی او را دغلباز و اهل نیرنگ دانستند و مولانا این فرآیند را سوءالقضا برای علی میداند ، یعنی از بدِ روزگار این نسبت به علی داده شد. اما آن حرکت آخر علی در نبرد پس از خدو انداختن عمرو را باعث روسفیدی و حُسن القضا میداند.
user_image
علی سلماسی
۱۳۹۸/۰۳/۰۵ - ۱۵:۲۳:۵۸
سلام و عرض ادب. به عقیده بسیاری از علما این شعر از شاهکار های مولوی در وصف حضرت امیر المومنین علی علیه السلام که آیینه تمام نمای کمالات انسانی هست. به عبارتی مولوی علی علیه السلام را انسان کامل میداند که باعث نزول رحمت و برکات الهی ست . همان تمسک به ولایت علوی . اوج ارادت حضرت مولانا به علی علیه السلام در بیت : او در خدو انداخت بر رویی که ماه. سجده آرد پیش او در سجده گاه بیان شده . کنایه از تمسک تمام کائنات به ولایت علوی ست. امری که فراتر از زمین و زمینی هاست.
user_image
دکتر محمد ادیب نیا
۱۳۹۸/۰۶/۱۴ - ۱۷:۴۵:۲۸
آری؛ دیدگاه عرفانی و ولایی داشتن و نگاه باطنی و معنوی داشتن به اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام، خصوصا اعتقاد به امامت و ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام از اختصاصات و ویژگی های بارز تشیع است. لذا بلا شک جناب مولوی و بسیاری از شارحان آثار ایشان از بزرگان شیعه محسوب می شوند مولوی اصل امامت و ولایت و مراتب بودن ولایت و داشتن نور ولایی در اشخاص و بهره مندی هر کسی از مشکات نور ولی الهی زنده و حاضر پنهان (مهدی علیه السلام) را در ابیاتی این چنین خلاصه کرده است؛پس به هر دوری ولی ای قائم استتا قیامت آزمایش دائم استهر که را خوی نکو باشد برستهر کسی کو شیشه‌دل باشد شکستپس امام حی قایم آن ولیستخواه از نسل عمر خواه از علیستمهدی و هادی ویست ای راه‌ جوهم نهان و هم نشسته پیش رواو چو نورست و خرد جبریل اوستوان ولیّ کم ازو قندیل اوستوانک زین قندیل کم مشکات ماستنور را در مرتبه ترتیب هاستوالحمد لله رب العالمین علی کل حال
user_image
ناصر تولی
۱۳۹۸/۱۱/۱۷ - ۰۵:۵۱:۲۸
عرض ادب و احترام خدمت دوست داران شعر و ادب پارسی اولین بیت این شعر دارای تضاد عجیب و معناداری است. شاعر آگاهانه خواسته مطلبی را به خواننده منتقل نماید. بنده با مراجعه به چندین کتاب مثنوی از انتشاراتی های مختلف سرانجام اتفاقی کتابی بدستم رسید ار انتشارات فکر روز مربوط به سال هزار و سیصد و هشتاد و یک که مقدمه آن را کاظم برگ نیسی نگاشته است. مقدمه مشتمل بر چندین صفحه است. در یکی از صفحات در شرح این مثنوی آمده در جنگ خندق یا همان جنگ احزاب زمانی که مولا امیرالمومنین به مصاف عمربن‌عبدود پهلوان نامی و فارس مشهور عرب میرود پس از رجزخوانی و درخواست عمر از علی علیه‌السلام جهت ترک میدان نبرد به جهت جوانی حضرت و آشنایی که عمر با پدر حضرت امام علی ع جناب ابوطالب داشت نمود امام علی
پاسخ رد به ایشان میدهد و چون حضرت پیاده و عمر سواره بوده لذا عمر که جنگاور بی همتایی است از اسب به زیر آمده و پیاده عزم میدان میکند. ضربتی در ابتدا وارد می‌کند که سپر حصیری بافته از نی حضرت امیر در زیر آن ضربت شمشیر تاب نیاورده تیغه شمشیر جراحتی به حضرت وارد می‌سازد نکته اما از اینجا به بعد هست که طبق نوشتار جناب برگ نیسی حضرت امیر رو به عمر نموده به ایشان میگوید ای عمر خواهرت ترا میخواهد (منظور صدا می‌زند) عمر در پی این گفته به ناگاه در کمال حیرت لشکریان خودی یعنی مشرکین قریش و هم پیمانان ایشان روی به جانب لشکر بر می‌گرداند در همین حین حضرت امیر ضربه‌ای بسیار شدید با پهنه‌ی شمشیر که ناحیه‌ای حد واسط تیغه و دسته شمشیر باشد به عمر وارد می‌کند که ضربه پس از برخورد با ران عمر ناحیه سفید ران را بریده و به استخوان ران جراحت شدیدی وارد می‌گردد از اینجا به بعد عمر به زمین افتاده جنگ مغلوبه می‌شود و صدای تکبیر از جانب لشکر اسلام شنیده می‌شود. در پی این خدعه جنگی که امری نچندان غیر طبیعی در آن دوران بوده است عمربن‌عبدود عصبانی گشته و هنگامی که حضرت امیر جهت پایان دادن کار او نزدیک می‌شود به صورت ایشان تف یا همان خدو می‌اندازد و سپس ادامه ماجرا
user_image
A
۱۳۹۹/۰۳/۲۳ - ۱۱:۲۳:۵۹
در جواب کامنت بالایی : دقیقا مولانا مخالف این اتفاق است که حضرت علی با آن وضع و با دغل عمر عبدود را به هلاکت رسانده . چون مولانا میگوید : شیر حق را دان مطهر از دغل . یعنی فکر نکن با دغل و کلک در میدان و آنگونه که میگویند جنگید و عمربن عبدود را شکست داده . پر واضح است دوست عزیز .
user_image
معین الدین
۱۳۹۹/۰۶/۰۹ - ۰۱:۰۲:۲۹
اقای a اگه این شعر مخالف علی (ع) است پس چرا در بیت بعد میاورد افتخار هر نبی و هر ولی؟
user_image
حسین
۱۳۹۹/۰۶/۳۱ - ۱۰:۴۹:۵۸
سلام بر مومنین بیت او خدو انداخت در روی علی افتخار هر نبی هر ولی .. بهتر است بدانیم (خدو) در عربی به معنای (گونه) است چون اگر خدو به معنای تف بود باید از (بر) استفاده میشد و چون از بر استفاده کرد تف در روی علی انداختن بیمعنا میشود و این شاعر بزرگوار از فاخران و عالمان به زبان فارسی بودند پس بیت به این معنا میشود که او گونه انداخت در روی علی یعنی او صورتش را به زمین سایید در پیشگاه علی و اما در بیت بعدی میگوید ان خدو زد بر رخی که روی ماه سجده آرد پیش او در سجده گاه که باز خدو زدن به رخی به این معنا میشود که رویی رو انداخت که روی ماه پیش او به خاک می افتد پس بزرگواران این خدو ان خدوی نیست مولانا علوی بوده و هیچ بیتی از ایشان در وصف خلفای سه گانه ندیدم و هر چه دبدم فحش و بد و بیرا به سن خلیفه ی اول بوده و هر کس خواست میتوانیم با هم در این مورد برسی های لازم رو به عمل بیاوریم برای برسی بیشتر به جیمیل بنده مراجعه کنید و یا با جستجوی شاعر نمکی در گوگل میتوانید به بنده دسترسی پیدا کنید
user_image
حسین
۱۳۹۹/۰۶/۳۱ - ۱۰:۵۸:۱۳
سلام دوستانی که میگویند فلان بیت اینگونه بهتر است تزیزان توجه داشته باشند بله بهتر است اما دیگر معنی که مولوی میخواهد شعرش بدهد را نخواهد داد ... کلمه به کلمه ابیات مولوی بن رمز نگاشتن شده تو میگی اینطوری بهتره خجالت هم نمیکشن
user_image
A
۱۳۹۹/۰۷/۲۱ - ۰۹:۱۴:۱۶
در جواب آقای معید الدین : آقای معید الدین گویا منظور من را متوجه نشده اند . در ارادت ویژه ی مولانا به حضرت علی هیچ تردیدی نیست چه در مثنوی و چه در دیوان شمس . یکی از افرادی که در اینجا حاشیه گذاشته اند ( به نام محمد ادیب نیا) داستانی را نقل میکند ( که قطعا جعل و دروغ و تحریف تاریخ است ) که حضرت علی در ان جنگ به دشمن گفته خواهرت صدایت میزند و دشمن سرش را به عقب برمیگرداند و حواسش پرت میشود و حضرت در آن هنگام او را می کشد و به خاطر همین ان شخص خدو می اندازد . این قسمت غلط است و مولانا هم به خاطر همین اولین بیتی که در مورد حضرت علی می اورد میگوید ( شیر حق را دان مطهر از دغل ) یعنی کلک و دغلی در کار نبوده در کشتن دشمن. بیت بعدی هم دلیل می اورد که او پهلوان بود و این کار از پهلوانان به دور است که با کلک دشمن را بکشند . ( بالای کامنت قبلیه من این داستان جعلی رو اورده بود و من به او جواب دادم ). یاعلی
user_image
سمیه موسوی نهند
۱۳۹۹/۰۹/۰۶ - ۰۹:۰۲:۴۰
منظور از سو القضا همان فتنه های قبل از خلافت حضرت علی بوده که در زمان خلافت عثمان رض اتفاق افتاده
user_image
آب روان
۱۳۹۹/۰۹/۱۱ - ۱۴:۱۲:۳۷
این حدیث من شهر علمم و علی درب آن است رازی است که پیامبر (ص) برای پویندگان راه حق فاش کرده و کارشون رو از گشتن زیاد راحت کرده. عین القضات در تمهیدات این نکته رو بیشتر باز می کنه و اهل دل رو از راه غیر اهل دل جدا می داند. عین القضات جای اهل دل رو در کعبه انا مدینه العلم و علی بابها می داند و همینطور می گه غیر اهل دل یا استعداد اینو داره که با واسطه پیری پخته بشنوه یا هر لحظه شربت قهر و کفر می نوشه.فکر می کنم مولانا ابتدا با واسطه شمس می شنیده و یاد می گرفته تا اینکه خودش به کعبه عند ملیک مقتدر وارد می شه و از مستان خداوند می شه.
user_image
خسرو
۱۳۹۹/۱۰/۲۷ - ۲۳:۳۲:۲۴
ادمین محتم و دوستان محترم: این شعر تحریف و در نامهای خداوند الحاد شده !؟ چون علی نام خداوند متعال است ، احمد نام حضرت موسی است که از خداست همچنین مَحمَد ، باب رحمت ، رحمت خدا ، شیر حق ، شمشیرخدا ، کلام حق و رخی که ماه به او سجده می کند : مسیح است که صورت و وجهه ای از خداستعلی مرتضی: احمد موسی است که مورد پسند و خشنودی خداوند متعال استسه ماه : خداوند که روح القدس است و مسیح که روح خداست و موسی که روح الامین است مدینهٔ علم : خدای زنده حقیقی استبرای هر کدام از این موارد اسناد و مدارک معتبر قابل ارائه می باشد
user_image
امیرمحمد
۱۳۹۹/۱۲/۰۵ - ۰۰:۱۸:۳۱
شعری بسیار عالی از مولانا در وصف امام علی (ع) است.
user_image
nabavar
۱۴۰۰/۰۲/۰۴ - ۱۵:۴۶:۰۹
گرامی مفقودالاثربنا به فرمایش شما درین نبرد علی حریفِ طرف مقابل نبوده و به خدعه { فریب و دغل } روی آورده. آیا چنین است؟
user_image
محمد باقر انصاری
۱۴۰۰/۰۴/۲۴ - ۱۰:۰۷:۱۲
مولوی در این ابیات برای حضرت علی (ع) سنگ تمام گذاشته. دختر من هم عاطفه یک تک بیتی در باره آن حضرت سرود که من ادامه آن را سرودم: آنان که علی را خدا پندارند             کفرش به کنار، عجب خدائی دارند  نام علی وصف خدای متعال           او را که بود صفات جلال و جمال او بنده حق بوَد و جلوه یار               نورخدا، قلب عالم کون و مکان حب علی همان حب الله است          تربیت یافته دامن رسول الله است علم نبی، بابش حیدر کرار است         فضل علی چشمه جوشان یم قهار است صهر پیامبر، باب حسنین است          میراث نبوت، امام ثقلین است.  
user_image
R Nik
۱۴۰۱/۱۱/۲۸ - ۱۸:۲۴:۲۴
سلام خدمت دوستان فرهیخته  اگر بخوام نکته‌ ای رو اشاره بکنم که تکراری نباشه به نظرم ابیات ۲۶ و ۲۷ که درست در وسط شعر قرار گرفته یه جورایی مغز این شعر باشکوه جناب مولانا ست. کاش ما هم جز کشتگان تیغ حلم امیر مؤمنان باشیم چرا که بی شمشیر کشتن کار اوست ...
user_image
کوروش
۱۴۰۲/۰۷/۱۰ - ۰۲:۵۶:۵۹
هر هوا و ذره‌ای خود منظریست   نا گشاده کی گود کانجا دریست یعنی چه ؟    
user_image
کوروش
۱۴۰۲/۰۷/۱۰ - ۰۲:۵۹:۱۳
سالها گر ظن دود با پای خویش   نگذرد ز اشکاف بینیهای خویش   تا ببینی نایدت از غیب بو   غیر بینی هیچ می‌بینی بگو یعنی چه ؟  
user_image
امیر حسین استاد
۱۴۰۲/۰۹/۰۱ - ۲۲:۲۵:۲۰
این شعر بی نظیر از حضرت مولانا، نشان دهنده عشق اهل سنت به حضرت علی نیز هست.
user_image
سید محسن
۱۴۰۲/۱۰/۱۰ - ۰۲:۰۳:۳۰
این داستان از نظر روایی سند ضعیفی داشته و با توجه به اصمت معصومین از نظر اعتقادی هم با نظر شیعیان کاملا متفاوت بوده.شخصی که دارای اصمت الهی باشد حتی لحظه ای دچار خشم غیر الهی نمی شود.
user_image
محمدرضا زارعیان
۱۴۰۳/۰۳/۰۲ - ۰۸:۴۷:۱۷
گویند مولانا سنی مذهب بود و از علی چیزی نمیگفت اما این شعر مثنوی نشان میدهد که مولانا به خوبی علی را شناخته و پیروی از سنت مانع حمایتش از حق نشده است. شاید معلوم نباشد شعر امیر بی گزند برای که سروده شده اما از برای علی صدق میکند. من آرزو دارم مثل مولوی به چنین معرفتی برسم.