
مولانا
بخش ۳۲ - کشتن وزیر خویشتن را در خلوت
۱
بعد از آن چل روز دیگر در ببست
خویش کشت و از وجود خود برست
۲
چونک خلق از مرگ او آگاه شد
بر سر گورش قیامتگاه شد
۳
خلق چندان جمع شد بر گور او
مو کنان جامهدران در شور او
۴
کان عدد را هم خدا داند شمرد
از عرب وز ترک و از رومی و کرد
۵
خاک او کردند بر سرهای خویش
درد او دیدند درمان جای خویش
۶
آن خلایق بر سر گورش مهی
کرده خون را از دو چشم خود رهی
تصاویر و صوت

نظرات
حامد کهن دل
حامد کهن دل
کتایون فرهادی
در سکوت