مولانا

مولانا

بخش ۵۸ - منع کردن خرگوش از راز ایشان را

۱

گفت هر رازی نشاید باز گفت

جفت طاق آید گهی گه طاق جفت

۲

از صفا گر دم زنی با آینه

تیره گردد زود با ما آینه

۳

در بیان این سه کم جنبان لبت

از ذهاب و از ذهب وز مذهبت

۴

کین سه را خصمست بسیار و عدو

در کمینت ایستد چون داند او

۵

ور بگویی با یکی دو الوداع

کل سر جاوز الاثنین شاع

۶

گر دو سه پرنده را بندی بهم

بر زمین مانند محبوس از الم

۷

مشورت دارند سرپوشیده خوب

در کنایت با غلط‌ افکن مشوب

۸

مشورت کردی پیمبر بسته‌سر

گفته ایشانش جواب و بی‌خبر

۹

در مثالی بسته گفتی رای را

تا ندانند خصم از سر پای را

۱۰

او جواب خویش بگرفتی ازو

وز سؤالش می‌نبردی غیر بو

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 47
فرید حامد :
عندلیب :

نظرات

user_image
fatemah faryabi
۱۳۸۹/۰۶/۰۳ - ۰۰:۵۶:۱۶
lutfan dar misra-ye ahkerin kalamah "saalash" baa "sawaalash" jaayegozeen shavad. sepaas az shuma
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
user_image
آرمین
۱۳۹۱/۰۱/۰۹ - ۰۱:۵۴:۰۷
مصرع دوم بیت سوم منظور مقصد و مال و مذهب است
user_image
محمدش
۱۳۹۲/۰۴/۱۸ - ۰۹:۳۷:۴۳
علت مخفی ماندن گنجها این است که صاحبان طلا و ثروت جرأت نمی‏کردند که حتی بچه‏های خود را از پنهانگاه ثروت خود آگاه سازند; می‏ترسیدند که راز آنها به وسیله بچه‏ها فاش شود و مورد تجاوز و گزند قلدران واقع شوند. بدین ترتیب گاهی اتفاق می‏افتاد که پدر با مرگ ناگهانی از دنیا می‏رفت و فرصت نمی‏کرد اسرار خود را به فرزندش بسپارد. پس دارایی او در زیر خاکها مدفون می‏ماند. جمله معروف «اُستر ذهبک و ذهابک و مذهبک‏» (پول و مسافرت و عقیده خود را آشکار نکن) یادگار آن زمانهاست."پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۸/۰۶ - ۲۲:۴۸:۱۰
کمین به فارسی می شود نخیز
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۸/۰۷ - ۰۲:۴۲:۲۸
نخیز به زبر نخست و خاموشی باقی حروف . البته به لری نخیز یعنی نا روسبی و خیز معنی روسبی می دهد ! اما کلمه را در نوشته های دکتر پرتو دیده ام . اما اینکه شاید از نه به علاوه خیزش باشد یعنی نا ایستاده ولی دلاسوده نیستم یعنی جایی انرا ندیده ام .
user_image
ناشناس
۱۳۹۳/۰۲/۲۵ - ۰۴:۱۳:۱۲
در مصراع دوم این بیت واژه ی کمین درست است: کین سه را خصم است بسبار و عدو / در کمینت ایستد چون داند او یعنی ااین سه(سفر و مال و مذهب) دشمنان بسیار دارند و اگر این دشمنان از این سه راز تو آگاه شوند برای آسیب رساندن به تو در کمینت می ایستند.
user_image
گلی اشرف مدرس
۱۳۹۳/۰۲/۲۵ - ۰۴:۱۸:۰۶
بیت «کین سه را خصم است بسیار و عدو / در کمینت ایستد چون داند او» به این معنی است:سفر و مال و مذهب دشمنان بسیار دارد که اگر از آن آگاه شوند در گمینت خواهند ایستاد.
user_image
ناشناس
۱۳۹۳/۰۸/۰۲ - ۱۳:۳۸:۲۸
اگر انسان بخواهد به مصرع :در بیان این سه کم جنبان لبت از ذهاب و زاذهب وز مذهبت تبدیل به ادمی موزی ومنافق می گردد
user_image
صفا
۱۳۹۴/۰۴/۰۵ - ۲۱:۵۱:۱۰
در بیان این سه کم جنبان لبت وز ذهاب و وز ذهب وز مذهبت یکی از شاهکارهای مولانا هست ....کسی با این کار منافق نمی شه ... منافق زمانی می شی که بخوای از کسی چیزی به دست بیاری ... تازه مراد مولانا رو نگرفتی . می گه گاهی برخی درک و شعورش رو ندارن جلو هر کسی سفره دلت رو پهن مکن ... یا حق
user_image
رضا
۱۳۹۴/۱۲/۰۲ - ۰۸:۲۴:۰۲
کل سر جاوز الاثنین شاعراز که از دهان خارج شد پخش می شود
user_image
سمانه ، م
۱۳۹۴/۱۲/۰۲ - ۱۰:۴۷:۴۸
درکنایت با غلط‌افکن مشوبغلطافکن اگر به صورت ” غلط افکن نوشته شود بهتر است
user_image
سمانه ، م
۱۳۹۴/۱۲/۰۲ - ۱۰:۵۷:۱۲
کل سر جاوز الاثنین شاعهر رازی که از بین دو نفر تجاوز کرد شایع می شود به قول زنده یاد دکتر محمد جعفر محجوب ، اگر رازت را حتی به یک نفر بگویی دیگر راز نیست .از قدیم مثلی بود که : راز دلت را به دوستت هم نگو ، چون او هم دوستانی دارد و سعدی نیز می فرماید: مگوی انده خویش با دیگرانکه لاهول گویند شادی کنان
user_image
تضمینی
۱۳۹۴/۱۲/۰۲ - ۱۲:۲۴:۳۶
کل علم لیس فی القرطاس ضاع!!!
user_image
سمانه ، م
۱۳۹۴/۱۲/۰۲ - ۲۱:۲۷:۱۲
ببخشید ، لاحول را اشتباه نوشتم :که لا حول گویند شادی کنان
user_image
امیر
۱۳۹۵/۰۵/۲۱ - ۰۹:۲۷:۴۰
منظور مصراع دوم از بیت اول چیست؟با تشکر .
user_image
محمد
۱۳۹۷/۰۱/۲۰ - ۱۱:۲۶:۵۷
احسنت بر شما انسان های وارسته.
user_image
غلامرضا گوهری
۱۳۹۷/۰۳/۰۶ - ۰۶:۳۷:۰۹
با سلام خدمت دوستان در خصوص بیت در بیان این سه ، کم جنبان لبتاز ذهاب وَز ذهب وَز مذهبتمنظور حضرت مولانا از ذهاب سیر وسلوک و ذهب طلاو گنج حضور قلبی و مذهب تفکر و اندیشه است که باید در دل باشد نه بر زبان
user_image
بی نام
۱۳۹۹/۰۱/۱۱ - ۱۶:۱۵:۲۸
شرح و تفسیر بیت 1045گفت : هر رازی نشاید باز گفت / جفت ، طاق آید گهی ، گه طاق جفتخرگوش گفت : شایسته نیست که هر رازی را بازگو کرد زیرا گاهی جفت ، طاق می آید و گاهی طاق ، جفت می آید . [ بازگو کردن اسرار خود ممکن است گاهی سود و منفعتی در پی آرد ولی همیشه کار بر این منوال صورت نگیرد . مصراع دوم احتمالا اشارت است به بازی طاق یا جفت ، و این نامِ بازیی است که از چیزی ، تعدادی در دست می گیرند و از حریف می پرسند : این که در دست دارم طاق است یا جفت ؟ اگر حریف جوابِ درست دهد بازی را برده و اِلّا باخته است . ( لغت نامۀ دهخدا ، ج 16 ، ص 48 ) ممکن است که جفت به معنی دوست و طاق به معنی دشمن آمده باشد یعنی ” راز خود را حتی به دوست مگو شاید که روزی آن دوست ، دشمن تو شود ” ]شرح و تفسیر بیت 1046از صفا گر دم زنی با آینه / تیره گردد زود با ما آینهبرای مثال ، اگر با نیت تمیز کردن روی آینه نفس بزنی (ها کنی) بلافاصله آینه از بخار نفس تو پوشیده و تیره می گردد . [ اگر منظور از آینه “دوست” باشد باید اینگونه بیان کرد ” از آنجا که اظهار دوستی های اکثریت مردم تا وقتی است که موفقیت دوست خود را ندیده اند ولی همینکه راز خود را که در آن موفقیتی به دنبال خواهد داشت به دوستی می گوییم او به حکم حسادت باطنا دلگیر و مکدر می شود . ولی ظاهرا خود را مسرور و شادمان نشان می دهد . و اگر مراد از آینه “راز” باشد . منظور این است که هر گاه راز را به کسی بگویی آن راز تباه می شود و از راز بودن خارج می گردد . ]شرح و تفسیر بیت 1047در بیان این سه ، کم جنبان لبت / از ذهاب و از ذهب وز مذهبتاز سه چیز کمتر سخن بگو : یکی از راه و مقصدت ، و دیگری از سیم و زر و دارایی ات و سومی از اعتقادات خود . [ اگر راه و مقصدت را به کسی بگویی ممکن است در کار تو خلل در آورند و اگر بر ثروت تو واقف شوند . ای بسا بدخواهان و حسودان به تو گزند رسانند . مراد از کتمان مذهب نیز احتمالا تقیه است . ]شرح و تفسیر بیت 1048کین سه را خصم است بسیار و عدو / در کمین ات ایستد چون داند اوزیرا این سه چیزی که برشمردیم دشمن و بدخواه زیاد دارد و هر گاه دشمن بر یکی از این سه امر واقف شود در کمین تو می نشیند تا به تو آسیب رساند . [ پس ثروتت را مکتوم دار تا راهزنان بدان دست نیابند و راه و مقصدت را نیز پوشیده دار تا مبادا نااهل همراه تو شود و عقیده ات را نیز پنهان کن تا گرفتار مفسده جویان نشوی . ]شرح و تفسیر بیت 1049ور بگویی با یکی دو ، الوداع / کل سر جاوز الاثنین شاعاگر رازی را با یکی دو نفر بگویی با آن راز باید وداع کنی زیرا هر رازی که از بین دو نفر خارج شد قطعا فاش می گردد . [ یعنی هر رازی که از میان دو لب خارج گردد شایع می شود و دیگر نمی توان آنرا راز نامید . ]شرح و تفسیر بیت 1050گر دو سه پرنده را بندی به هم / بر زمین مان اند محبوس از الممثلا اگر دو سه پرنده را به هم ببندی از درد و ناراحتی زمینگیر می شوند و دیگر نمی توانند پرواز کنند . [ مولانا در ابیات پیشین از ربان نخچیران گفت که مشورت موجب درک و فهم می شود و اینک از زبان خرگوش می گوید که رازت را پنهان دار . ظاهرا مولانا در این بیت و بیت بعد می خواهد تعارض نداشتن مشورت با راز داری را بیان کند . ]شرح و تفسیر بیت 1051مشورت دارند سر پوشیده خوب / در کنایت با غلط افکن ، مشوباما آن پرندگان اسیر به زبان حال و به طور پوشیده با هم مشورت می کنند . [ پرندگان اسیر در دام صیاد ظاهرا خود را عاجز و تسلیم نشان می دهند اما باطنا با خود مشورت می کنند که چگونه می توانند از دست صیاد بگریزند پس اصل رازداری با مشورت کردن تعارضی ندارد ( مشورت جایز است مشروط بر آنکه مقصود صریحا بازگو نگردد ) ]شرح و تفسیر بیت 1052مشورت کردی پیمبر بسته سر / گفته ایشانش جواب و بی خبرپیامبر (ص) هرگاه در مجلسی با اصحاب خود مشورت می کردند سخنان خود را سربسته می فرمود و آنها نیز جواب آن جناب را می دادند و کسی آگاه نمی شد . [ ماخذ این روایت بدست نیامد ولی مولا در کتاب فیه ما فیه صفحات 70 و 71 بدان اشاره کرده است . ]شرح و تفسیر بیت 1053در مثالی ، بسته گفتی رای را / تا نداند خصم ، از سر ، پای راپیامبر (ص) عادتا نظر خود را همراه مثال می گفت تا دشمن چیزی از آن سر در نیاورد .شرح و تفسیر بیت 1054او جواب خویش بگرفتی ازو / وز سوالش می نبردی غیر ، بوبدین ترتیب پیامبر (ص)
پاسخ خود را از اصحاب می گرفت بی آنکه دشمنان و اغیار بویی از آن برند .
user_image
مبین
۱۴۰۰/۰۴/۱۵ - ۰۵:۴۲:۵۳
آقا فرهاد دیگه نمیخونن؟
user_image
در سکوت
۱۴۰۲/۱۱/۰۱ - ۰۸:۱۲:۲۶
مثنوی معنوی :: در سکوت.... بشنوید
user_image
رضا از کرمان
۱۴۰۳/۰۴/۱۵ - ۰۲:۵۲:۳۵
سلام    نکته ظریفی در این بیت نهفته ، که حضرات گرامی اشاره‌ای بدان نکرده اند وآن موضوع فنای فی الله از سوی سالک است  در فیه مافیه بخش ۳ از فصل ۵ از جناب مولانا چنین نقل شده  که فرموده " پیش او دو انا نمی گنجد ،تو انا میگویی و او انا ،یا تو بمیر پیش او ،یا او بمیرد پیش تو تا دویی نماند" ......آنگاه ایشان برای تفهیم مطلب در مثال میفرماید : دو مرغ زنده را  بر هم بندی با وجود جنسیت  وان چه دو پر داشتند به چهار مبدل شد ،نمی پرد ! زیرا که دویی قایم است ،اما اگر مرغ مرده را بر اوبندی بپرد زیرا که دویی نمانده است  سپس از مثال مردن خفاش در حضور خورشید سخن رفته است  از این دست تعبیرات در کلام مولانا در خصوص فنای فی الله   مثالهای فراوان در مثنوی ودیوان کبیر وجود دارد . مولانا » فیه ما فیه » فصل پنجم - این سخن برای آنکس است که او به سخن محتاج است شاد باشید