مولانا

مولانا

بخش ۱۱۰ - جستن آن درخت کی هر که میوهٔ آن درخت خورد نمیرد

۱

گفت دانایی برای داستان

که درختی هست در هندوستان

۲

هر کسی کز میوهٔ او خورد و بُرد

نی شود او پیر نی هرگز بمرد

۳

پادشاهی این شنید از صادقی

بر درخت و میوه‌اش شد عاشقی

۴

قاصدی دانا ز دیوان ادب

سوی هندوستان روان کرد از طلب

۵

سالها می‌گشت آن قاصد ازو

گرد هندوستان برای جست و جو

۶

شهر شهر از بهر این مطلوب گشت

نی جزیره ماند و نی کوه و نی دشت

۷

هر که را پرسید کردش ریش‌خند

کین کی جوید جز مگر مجنونِ بَند

۸

بس کسان صفعش زدند اندر مزاح

بس کسان گفتند ای صاحب‌فلاح

۹

جست و جوی چون تو زیرک سینه‌صاف

کی تهی باشد کجا باشد گزاف

۱۰

وین مراعاتش یکی صفع دگر

وین ز صفع آشکارا سخت‌تر

۱۱

می‌ستودندش به تسخر کای بزرگ

در فلان اقلیمِ بس هول و سترگ

۱۲

در فلان بیشه درختی هست سبز

بس بلند و پهن و هر شاخیش گبز

۱۳

قاصد شه بسته در جستن کمر

می‌شنید از هر کسی نوعی خبر

۱۴

بس سیاحت کرد آنجا سالها

می‌فرستادش شهنشه مالها

۱۵

چون بسی دید اندر آن غربت تعب

عاجز آمد آخر الامر از طلب

۱۶

هیچ از مقصود اثر پیدا نشد

زان غرض غیر خبر پیدا نشد

۱۷

رشتهٔ اومید او بگسسته شد

جستهٔ او عاقبت ناجسته شد

۱۸

کرد عزم بازگشتن سوی شاه

اشک می‌بارید و می‌بُرید راه

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 198

نظرات

user_image
محمدش
۱۳۹۲/۰۴/۱۸ - ۱۰:۰۸:۴۱
این داستان یادآور داستان آدم و حواست. در قرآن شیطان برای فریب آن دو می گوید که درخت ممنوعه باعث حیات ابدی و فرمانروایی بی‏زوال می شود (120 طه). کتاب مقدس از دو درخت سخن می گوید: درخت علم ومعرفت و درخت زندگی جاودانه. وقتی آدم از باغ اخراج شد، خدا فرشتگان کروبی را مأمور کرد "تا با شمشیر آتشینی که به هر طرف می چرخید، راه "درخت حیات" را محافظت کنند"(24 باب سوم کتاب پیدایش). تلاش ناکام انسان برای رسیدن به جاودانگی در داستان های بسیاری آمده است، مانند اسفندیار و آشیل و گیلگمش.پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
معصومه
۱۳۹۹/۰۳/۲۳ - ۱۶:۲۱:۱۱
با داستان رفتن برزویه طبیب در زمان خسروانوشیروان ساسانی به هندوستان ، همخوانی دارد . او کتاب کلیله دمنه را ترجمه کرد و دیباچه ای بر آن نوشت. کتاب از زبان پهلوی به عربی توسط ابن مقفع ( روزبه داذویه) ترجمه شد.