مولانا

مولانا

بخش ۱۱۴ - قصهٔ بط بچگان کی مرغ خانگی پروردشان

۱

تخمِ بطّی گرچه مرغ خانه‌ات

کرد زیرِ پَر چو دایه تربیت

۲

مادرِ تو بطِّ آن دریا بُدست

دایه‌ات خاکی بُد و خشکی‌پرست

۳

میل دریا که دل تو اندرست

آن طبیعت جانت را از مادرست

۴

میل خشکی مر تو را زین دایه است

دایه را بگذار کو بَدرایه است

۵

دایه را بگذار در خشک و بِران

اندر آ در بحر معنی چون بطان

۶

گر تو را مادر بترساند ز آب

تو مترس و سوی دریا ران شتاب

۷

تو بطی بر خشک و بر تر زنده‌ای

نی چو مرغ خانه، خانه‌گنده‌ای

۸

تو ز کرمنا بنی آدم شهی

هم به خشکی هم به دریا پا نهی

۹

که حملناهم علی البحر بجان

از حملناهم علی البر پیش ران

۱۰

مر ملایک را سوی بر راه نیست

جنس حیوان هم ز بحر آگاه نیست

۱۱

تو به تَن حیوان، به جانی از ملک

تا رَوی هم بر زمین هم بر فلک

۱۲

تا بظاهر مثلکم باشد بشر

با دل یوحی الیه دیده‌ور

۱۳

قالب خاکی فتاده بر زمین

روح او گردان برین چرخ برین

۱۴

ما همه مرغابیانیم ای غلام

بحر می‌داند زبان ما تمام

۱۵

پس سلیمان بحر آمد ما چو طیر

در سلیمان تا ابد داریم سیر

۱۶

با سلیمان پای در دریا بنه

تا چو داود آب سازد صد زره

۱۷

آن سلیمان پیش جمله حاضرست

لیک غیرت چشم‌بند و ساحرست

۱۸

تا ز جهل و خوابناکی و فضول

او به پیش ما و ما از وی ملول

۱۹

تشنه را درد سر آرد بانگ رعد

چون نداند کو کشاند ابر سعد

۲۰

چشم او ماندست در جوی روان

بی‌خبر از ذوق آب آسمان

۲۱

مرکب همت سوی اسباب راند

از مسبب لاجرم محجوب ماند

۲۲

آنک بیند او مسبب را عیان

کی نهد دل بر سببهای جهان

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 201
مثنوی معنوی ـ ج ۱ و ۲ و ۳ (براساس نسخه قونیه) به تصحیح عبدالکریم سروش - مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) - تصویر ۳۷۷
مثنوی معنوی ( دفتر اول و دوم ) بر اساس آخرین تصحیح نیکلسون و مقابله با نسخهٔ قونیه به کوشش حسن لاهوتی - جلال الدین محمد بن محمد مولوی - تصویر ۴۷۱

نظرات

user_image
رضا عبداللهی
۱۳۹۵/۰۳/۱۶ - ۰۵:۵۸:۰۳
مادرِ تو، بَطِ آن دریا بُدَست دایه ات خاکی بُد و خشکی پرست"مثنوی معنوی"شرح بیت:دوتا تضاد یا دوتا قطب مخالف توی این بیت هست. که مولانا در جاهای مختلف و با عبارتهای متنوع آنها را بیان می کند. مثل نار و نور، آب و خاک، تن و جان، موسی و فرعون، رنگ و بی رنگی، خودی و بی خودی و ... که در اصل همان تضاد تاریخی بین کفر و ایمان هست که در ادیان به آن اشاره شده است و در خودشناسی و عرفان به وجود روانی انسان تعمیم می یابد.1. تضاد بین مادر و دایه2. تضاد بین دریا و خشکیبیت زیر بخوبی به تضاد میان دریا و خشکی اشاره می کند:موج خاکی، وهم و فهم و فکر ماستموج آبی، محو و سکرست و فناستاما تضاد بین مادر و دایه:مادر: کسی که زاینده ی کودک است. سمبل نیروی اصلی که سازنده و زاینده ی وجود روانی ماست.دایه: آنکس که زاینده ی کودک نیست، بلکه او را به عاریت، به جهت مراقبت و تغذیه، مدتی به او می سپارند.سمبل نیرویی ثانوی و بیگانه که جایگزین مادر می شود و تغذیه ی روحی و روانی کودک را بعهده می گیرد. از آنجا که این دایه مُتَّصف به خاکی و خشکی پرست، شده است. می تواند کنایه از جامعه و ارزشهای اعتباری و بیگانه باروح و روان آدمی باشد. که از طریق نظام تعلیم و تربیت و اجتماعی شدن، بتدریج به کودک القا می شوند. یعنی غذایی را به کودک می خوراند که قوت و لقمه ی اصلی او نیست. نسخه ای بدلی است. شاید این تغذیه و مراقبت، رشد مادی و جسمانی او را بهمراه داشته باشد، اما رشد روحانی و معنوی او را نه. (واژه ی رشد مسامحتا" بکار رفته است).بط: مرغابی، سمبل کیفیتی از وجود روانی در ماست که با زیر و بم های دریای عدم آشناست و اگر (از طریق آگاهی) بکار گرفته شود شناگری می داند و متصل به دریای حقیقت است.دریا: ‌سمبل کیفیت روانی عدم است و یادآور داستان نحوی و کشتیبان.
user_image
آتوسا
۱۳۹۹/۰۷/۱۹ - ۰۶:۲۰:۲۳
فضول یعنی فضولی