مولانا

مولانا

بخش ۱۲ - ترسانیدن شخصی زاهدی را کی کم گری تا کور نشوی

۱

زاهدی را گفت یاری در عمل

کم گری تا چشم را ناید خلل

۲

گفت زاهد از دو بیرون نیست حال

چشم بیند یا نبیند آن جمال

۳

گر ببیند نور حق خود چه غمست

در وصال حق دو دیده چه کمست

۴

ور نخواهد دید حق را گو برو

این چنین چشم شقی گو کور شو

۵

غم مخور از دیده، کان عیسی تراست

چپ مرو تا بخشدت دو چشم راست

۶

عیسی روح تو با تو حاضرست

نصرت از وی خواه کو خوش ناصرست

۷

لیک بیگار تن پر استخوان

بر دل عیسی منه تو هر زمان

۸

همچو آن ابله که اندر داستان

ذکر او کردیم بهر راستان

۹

زندگی تن مجو از عیسی‌ات

کام فرعونی مخواه از موسی‌ات

۱۰

بر دل خود کم نه اندیشهٔ معاش

عیش کم ناید تو بر درگاه باش

۱۱

این بدن خرگاه آمد روح را

یا مثال کشتیی مر نوح را

۱۲

تُرک چون باشد بیابد خرگهی

خاصه چون باشد عزیز درگهی

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 131
مثنوی معنوی ـ ج ۱ و ۲ و ۳ (براساس نسخه قونیه) به تصحیح عبدالکریم سروش - مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) - تصویر ۲۴۶
بامشاد لطف آبادی :

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۸/۱۷ - ۱۱:۵۸:۵۳
ترک اینجا معنی افسر و نظامی مهتر شاید معنی بدهد