مولانا

مولانا

بخش ۲۹ - رجوع به حکایت ذاالنون رحمة الله علیه

۱

چون رسیدند آن نفر نزدیک او

بانگ بر زد هی کیانید اتقو

۲

با ادب گفتند ما از دوستان

بهر پرسش آمدیم اینجا بجان

۳

چونی ای دریای عقل ذو فنون

این چه بهتانست بر عقلت جنون

۴

دود گلخن کی رسد در آفتاب

چون شود عنقا شکسته از غراب

۵

وا مگیر از ما بیان کن این سخن

ما محبانیم با ما این مکن

۶

مر محبان را نشاید دور کرد

یا بروپوش و دغل مغرور کرد

۷

راز را اندر میان آور شها

رو مکن در ابر پنهانی مها

۸

ما محب و صادق و دل خسته‌ایم

در دو عالم دل به تو در بسته‌ایم

۹

فحش آغازید و دشنام از گزاف

گفت او دیوانگانه زی و قاف

۱۰

بر جهید و سنگ پران کرد و چوب

جملگی بگریختند از بیم کوب

۱۱

قهقهه خندید و جنبانید سر

گفت باد ریش این یاران نگر

۱۲

دوستان بین کو نشان دوستان

دوستان را رنج باشد همچو جان

۱۳

کی کران گیرد ز رنج دوست دوست

رنج مغز و دوستی آن را چو پوست

۱۴

نی نشان دوستی شد سرخوشی

در بلا و آفت و محنت‌کشی

۱۵

دوست همچون زر بلا چون آتشست

زر خالص در دل آتش خوشست

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 151
مثنوی معنوی ( دفتر اول و دوم ) بر اساس آخرین تصحیح نیکلسون و مقابله با نسخهٔ قونیه به کوشش حسن لاهوتی - جلال الدین محمد بن محمد مولوی - تصویر ۳۴۸
مثنوی معنوی ـ ج ۱ و ۲ و ۳ (براساس نسخه قونیه) به تصحیح عبدالکریم سروش - مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) - تصویر ۲۸۴
بامشاد لطف آبادی :

نظرات

user_image
محمد طاها کوشان mkushantaha@yahoo.com
۱۳۹۹/۰۸/۲۱ - ۱۵:۱۷:۲۶
دوستی چون زر، بلا چون آتش است
user_image
کوروش
۱۴۰۰/۰۳/۲۲ - ۰۱:۲۴:۲۲
کسی تفسیر میتونه بکنه این مثنوی رو ؟