مولانا

مولانا

بخش ۳۶ - عتاب کردن حق تعالی موسی را علیه السلام از بهر آن شبان

۱

وحی آمد سوی موسی از خدا

بندهٔ ما را ز ما کردی جدا

۲

تو برای وصل کردن آمدی

یا برای فَصل کردن آمدی؟

۳

تا توانی پا مَنِه اندر فَراق

اَبْغَضُ الْاَشْیاء عِندي الطَّلاق

۴

هر کسی را سیرتی بنهاده‌ام

هر کسی را اصطلاحی داده‌ام

۵

در حقِ او مَدح و در حقِّ تو ذَم

در حقِ او شَهد و در حقِّ تو سَم

۶

ما بَری از پاک و ناپاکی همه

از گِرانجانی و چالاکی همه

۷

من نکردم امر تا سودی کنم

بَلک تا بر بندگان جودی کنم

۸

هندوان را اصطلاحِ هند مدح

سندیان را اصطلاحِ سِند مدح

۹

من نگردم پاک از تسبیحِشان

پاک هم ایشان شوند و دُرفِشان

۱۰

ما زبان را نَنْگریم و قال را

ما روان را بنگریم و حال را

۱۱

ناظرِ قلبیم اگر خاشِع بوَد

گرچه گفتِ لَفظ، ناخاضِع رُوَد

۱۲

زانک دل جَوهر بوَد، گفتن عَرَض

پس طُفَیل آمد عَرَض، جَوهرْ غَرَض

۱۳

چند ازین اَلفاظ و اِضْمار و مَجاز؟

سوزْ خواهمْ سوز، با آن سوزْ ساز

۱۴

آتشی از عشق در جانْ بَر فُروز

سَر بِسَر فکر و عبارت را بسوز

۱۵

موسیا آداب‌دانان دیگرند

سوخته جان و روانان دیگرند

۱۶

عاشقان را هر نفَسْ سوزیدَنیست

بر دِهِ ویران خَراج و عُشْر نیست

۱۷

گر خطا گوید، وُرا خاطی مگو

گر بوَد پُر خون شهید، او را مشو

۱۸

خون، شهیدان را ز آب اَولیٰ تَرَست

این خطا، از صد صَواب اَولیٰ ترست

۱۹

در درونِ کعبه رسمِ قبله نیست

چه غم اَر غَوّاص را پاچیله نیست؟

۲۰

تو ز سَرمَستان قَلاوُزی مجو

جامه‌چاکان را چه فرمایی رَفو؟

۲۱

ملتِ عشق از همه دینها جداست

عاشقان را ملت و مذهب خداست

۲۲

لَعْل را گر مُهر نبوَد باک نیست

عشق در دریای غم، غمناک نیست

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 157
دوره کامل مثنوی معنوی (به انضمام چهار فهرست اعلام، اسامی رجال و نساء، امکنه و قبایل، کتب، آیات قرآن و فهرست قصص و حکایات) از روی نسخه طبع ۱۹۲۵ - ۱۹۳۳ م در لیدن از بلاد هلاند به کوشش رینولد الین نیکلسون - جلال الدین مولوی محمد بن محمد بن الحسین البلخی ثم الرومی - تصویر ۲۹۱
علیرضا شاکری :

نظرات

user_image
حامد
۱۳۸۹/۰۱/۱۵ - ۱۳:۵۸:۱۲
یا برای فصل کردن آمدییا -> نی
پاسخ: در کتابهای درسی گویا با این روایت آمده (نی)، (یا) هم می‌تواند درست باشد، دوستان با منبع تطبیق دهند.
user_image
آشه نا
۱۳۹۰/۱۲/۲۸ - ۱۲:۱۲:۱۱
بیت 18 مصراع 2 "این خطا از صد صواب اولیترست" صحیح می باشد.
user_image
پژمان
۱۳۹۱/۱۰/۱۵ - ۰۸:۳۱:۳۲
مصراع دوم بیت نوزدهم بدین صورت صحیح می باشد :چه غم ار غواص را پاچیله نیست(به جای "ار" ،"از" نوشته شده است که اشتباه می باشد)
user_image
کوروش
۱۳۹۲/۰۴/۱۴ - ۱۰:۳۷:۵۲
یا برای فصل کردن در بیت 2 تصحیح شود به نی برای فصل کردن آمدی . که نهی کننده هستاولا در جواب میلاد باید بگم عذر میخوام میشه بگید کجای اشعار مولوی دست برده شده.؟؟ اگرم میبینید بعضی از کلمات فرق داره به خاطر ناشر و چاپ قدیم و جدید و مسائلی از همین باب هست و قسمت دوم صحبتتون چه ربطی داشت به این شعر.؟؟؟
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۴/۱۴ - ۱۷:۰۹:۳۲
گرانجان یعنی خسیس معنی سخت جان و فرتوت هم میدهد .
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۴/۱۴ - ۱۷:۱۱:۲۴
میلاد از میل به معنی گرز است و با میلاد یعنی تاریخ تولد و زاد روز پیوندی ندارد ، فردوسی ر شاهنامه از ان سود جسته است
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۸/۲۱ - ۱۴:۱۱:۱۶
طلاق دادن هلیدن است و هلش می شود طلاق
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۸/۲۱ - ۱۴:۱۲:۵۰
عرض که وارون گوهر است می شود تاور
user_image
نادر
۱۳۹۳/۰۲/۲۲ - ۰۸:۵۰:۲۴
یکی از حکمتهای الهی اینستکه هر کسی را که مقرب تر است بیشتر به غم و رنجش میافزاید تا عاشق حقیقی از عاشق مجازی تمیز داده شود. مانند طلای ناب که در آتش نورانی تر میشود ولی مس میسوزد.بهمچنین نزد خودشناس حقیقی مدح وذم دیگران را جائی نیست. اگر لعل بدخشان را نادانی بدل بداند از مقام و رتبه او کاسته نمیشود.لعل را گر مهر نبود باک نیستعشق در دریای غم غمناک نیست
user_image
علی علیمردانی
۱۳۹۳/۰۳/۱۴ - ۰۲:۲۴:۵۶
زمانی که همه تو را دیوانه بپندارند بدان که ایمانت کامل شده (امام علی علیه السلام).-- بر خلاف بعضی منتقدین به این داستان شگفت مولانا که به ترازوی عقل تکیه کرده اند و نادانی ظاهری شبان را ملامت کرده و خلاف دین می پندارند، جنون الهی است که معادل ایمان است . درک این ایمان یا جنون الهی با عقل، ممکن نیست. به قول مولانا در دفتر اول مثنوی : «عقل در شرحش چو خر در گل بخفت».مگر نه این است که در سوره کهف موسی( علیه السلام) این پیامبر اولوالعزم که 118 بار نامش در قرآن آمده در مقابل بنده ای از بندگان خدا که مفسران خضر(علیه السلام) می نامند، کم آورد و با عقل شریعت محورش آن سه کار خضر را منکر دانست؟پس این حکایت، که خود مولانا همواره حکایت را ظرف معنی میداند، نیز صرف نظر از درستی یا نادرستی ، پند آموز است که : ملت عشق از همه دین ها جداستعاشقان را ملت و مذهب، خداستسخن به درازا کشید . خلاصه این که :سوز خواهم سوز با آن سوز ساز
user_image
elly
۱۳۹۳/۰۸/۱۵ - ۰۷:۴۵:۵۱
ملت عشق یا مذهب عشق؟؟؟در نسخه اصلی کدام ست؟
user_image
بی باک
۱۳۹۳/۰۹/۲۸ - ۰۶:۳۴:۱۴
چه خدای ناز و مهربونی
user_image
سید امیر
۱۳۹۴/۰۶/۳۰ - ۰۶:۱۵:۰۷
به نام خداجناب اقای علیمردانی سلام. انچه از ابیات مولوی بر می آید این است که خداوند ادبیات و تلقیات شبان را نابجا می داند، اما شور و حال و ارتباطی که با خداوند دارد را می ستاید. در طرق مقابل موسی ع را به خاطر صرف ایراد وارد کردن و تلاش برای اصلاح شبان تخطئه نمی نماید، بلکه به این سبب تخطئه می کند که روش و عملکرد ایشان، نه تنها بر آن شور و حال و ارتباط (اتصال) نیفزوده، که علی القاعده باید چنین می بود، بلکه آن را بالکل از بین برده است (انفصال). قاعدتا خداوند از پیامبری که خودش به او شریعت داده انتظار ندارد که شریعت مدار نباشد، و اصلا عقل شریعت مدار به خودی خودی خود چیز بدی نیست؛ حرف مولوی این است که اصلاح فال و حال هر دو با هم لازم است، و البته اصل حال است، و اگر اصلاح قال به تخریب حال می انجامد، باید دست نگه داشت.داستان خضر و موسی ع هم اساسا بحثی دیگر می طلبد و با اینجا چندان قابل قیاس نیست.
user_image
علی
۱۳۹۴/۰۸/۱۳ - ۰۱:۴۳:۵۵
آقای سید امیرمن که هرچه این شعر را می خوانم جایی نمی بینم که به تعبیر مولوی، خداوند ایراد وارد کردن موسی را تخطئه نکرده باشد. بلکه دقیقا به همین دلیل ایراد موسی وی را عتاب کرده است.فکر می کنم در تعبیر مولوی خداوند کوچکترین خشمی از تعابیر شبان به خود نگرفته است مگر اینکه شما چنین خشمی را از سمت خدا احساس فرموده باشید!!
user_image
سید حبیب
۱۳۹۵/۰۶/۱۸ - ۲۰:۳۰:۲۵
درود بر عزیزان ...و هزاران درود بر روان پاک مولانا.براستی که تمامی فریاد این شعر این است که برای رسیدن بخدا این همه قیل و قال لازم نیست.بلی وضو و طهارت داشتن و نماز اول وقت خواندن و روزه و باقی قوانین اسلام و دیگر مذاهب قابل احترامند .... ولکن مهم نیت خالص است.بسیارند هموطنان مؤمن ما که سالهاست , جایشان در صف اول نماز جماعت است و جماعتی حاجی صدایشان میزنند ,ولکن هنوز معنای لم یلد و لم یولد را نمیدانند.حقیر خود تحقیق نمودم و از هر صد نفر تقریبا هشتاد نفر اینچنیند.آن هم در شهر قم که صدها مجتهد بر منابر علم فقه و شریعت بر مردم عامه می آموزند.اگر نه روی دل اندر برابرت دارممن این نماز را حساب نماز نشمارم..وگرنه این چه نمازی بود که من بی تو نشسته روی به محراب و دل به بازارم....ببخشید اگر با کم و کاست نوشتم .حضور ذهن نداشتم . فکر کنم از خود جناب مولانا باشد.آخر میگویند اگر والضالین را نکشید و یا ح را درست تلفظ نکنید و یا چه و چه و چه .... نمازتان باطل است .اگر فلان و هزاران اگر دیگر..بخدا اینان خدا را نمیشناسند .این چه بساطیست که من زبانم ایرانی است ,,باید به زبان عربی با خالق خودم سخن بگویم آقا.....ای فریاد از جاهلیت....مگر خدا عرب است و زبان ما را نمیفهمد.ای داد از نادانی.خدا فطرت انسان را میبیند , نه طرز عبادتش را.اصلا بقول مولانا میگوید..من بندگان را خلق کردم تا بر آنان جودی کنم.مگر خدا محتاج نماز و روزه ماست؟؟؟؟!!!که اگر قضا شود ما را عذاب کند,,و یا اگر سر وقت بخوانیم به ما جایزه دهد؟؟؟؟!!!خدا مهربانی و انسانیت میخواهد.اگر قرار باشد به نماز و روزه و قران کسی را به بهشت ببرند که شمر باید الان بالای بهشت نشسته باشد.یا ابن ملجم یا فلان ......به خدا سوگند که خدا فقط انسانیت و مهربانی میخواهد و بس.درود بر مولانا که فصیح و بلیغ این مهم را در این چند بیت فریاد زده....ولکن اکثر مردم نمیدانند.حق جو و برقرار باشید.
user_image
رسول ظهیر
۱۳۹۵/۰۸/۱۵ - ۰۷:۵۹:۰۸
در نسخه های کهنه و قدیمی بیت دوم مصراع دوم چنین آمده است:نی برای فصل کردن آمدیهمچنان بیت دهم مصراع اول و دوم چنین آمده است:ما بیرون را ننگریم و قال راما درون را بنکریم و حال را
user_image
بی سواد
۱۳۹۵/۰۸/۱۵ - ۱۰:۳۱:۱۴
بی باک گرامی، خدا هم همان خداهای قدیم ! چنانکه آینده ، که همان آینده های قدیم، یادشان به خیر!!
user_image
روفیا
۱۳۹۵/۰۸/۱۵ - ۱۴:۴۱:۲۷
عاشقان را هر نفس سوزیدنیستبر ده ویران خراج و عشر نیستمصدر غیر متعارف "سوزیدن" به یادم آورد که روزی یک گزارشگر افغان برای فعل ماضی از مصدر سوختن واژه "سوختاندند" را به کار برد! مگر دستور زبان یا گرامر افغان ها با ما فرق دارد؟!
user_image
روفیا
۱۳۹۵/۰۸/۱۵ - ۱۵:۰۱:۳۷
من نگردم پاک از تسبیحشان پاک هم ایشان شوند و در فشانکمتر کسی است که خاطره تعظیم و تکریم تایلندی ها در سرزمین هزار معبد را فراموش کند.معنا و مفهوم حقیقی این تعظیم چیست؟ ابراز کوچکی؟؟البته که نه! این گونه بزرگ می شوند! از تسبیح خدا، خدا پاک نمی شود، ما پاک می شویم، چرا که بدینوسیله ما نشان می دهیم که ما پاکی را می فهمیم و می ستاییم.از تعظیم ما به آدم ها ، آنها عظیم نمی شوند، ما بزرگ می شویم، چرا که بدینوسیله نشان می دهیم که ما بزرگی و کرامت انسان ها را می فهمیم و به آن احترام می گذاریم.و اگر ما بزرگی را می فهمیم ما بزرگ هستیم!! هر حرکتی که از ما سر بزند (سکون و سکوت هم جزء حرکات هستند) نخستین و قدرتمند ترین اثرش بر خود ما اعمال می شود، عجب نظام عادلانه ای دارد این جهان! تحسین بر انگیز است!
user_image
روفیا
۱۳۹۵/۰۸/۱۵ - ۱۵:۲۸:۳۱
موسیا آداب دانان دیگرند سوخته جان و روانان دیگرند Wow... اگر این وحی نیست پس چیست؟
user_image
بی سواد
۱۳۹۵/۰۸/۱۵ - ۱۷:۵۵:۰۶
عاشقان را هر نفس سوزید، نیستبرده ویران خراج ( خراگ) و عشر نیست به گمانم سوزید دوم کس امر از فعل سوختن است میفرماید نیازی نیست به عاشقان هردم بگوییم بسوزید ،آنان خود در سوز وگداز پیوسته اند. دو دیگر هم میهنان ، هم زبانان ما در کابلستان و بلخ و بامیان ......گاه فعلهارا به شیوه کهن به کار میبرند.با پوزش
user_image
بی سواد
۱۳۹۵/۰۸/۱۵ - ۱۸:۰۱:۱۰
ما برون را ننگریم و قال را ما درون را بنگریم و حال را میشود برون و درون را دید ، نگریستزبان و روان را گمان نمی برم.
user_image
بی سواد
۱۳۹۵/۰۸/۱۵ - ۱۹:۲۰:۱۲
و گر سوزیدن را بپسندیم؛ عاشقان را هر نفس سوزیدنی استهر دم گونه ای از سوختن، سوزیدن سوخته دلی، سوخته جانی ....بیا سوته دلان گرد هم آییم.
user_image
روفیا
۱۳۹۵/۰۸/۱۷ - ۰۵:۵۶:۰۵
بلیدومی منطقی تر است جانم.
user_image
ایلیا بهرامی
۱۳۹۵/۱۲/۱۸ - ۰۸:۴۴:۵۳
با سلام. در مصراع دوم بیت دوم به جای یا باید از نی استفاده کنیم
user_image
عذرا
۱۳۹۶/۰۲/۰۶ - ۲۰:۱۱:۳۷
استاد شهرام ناظری در آلبوم موسی و شبان این ابیات رو به زیبایی اجرا کردن
user_image
کورش
۱۳۹۶/۰۸/۰۵ - ۰۳:۲۲:۰۶
عاشق این بخش غامض اشم :من نکردم امر تا سودی کنمبلک تا بر بندگان جودی کنمهندوان را اصطلاح هند مدحسندیان را اصطلاح سند مدح
user_image
حمید
۱۳۹۷/۰۸/۲۱ - ۰۰:۱۷:۲۹
با سلام و عرض ادب، بخش 35 و 36 و 37 به داستان اخلاص اشاره دارد که مولانا به زیبایی هر چه تمامتر بیان میدارد و گمان نمیرود در مورد اخلاص بتوان داستانی بهتر ازین در جایی پیدا کردقصیده شماره 7 سعدی بیت 7طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانیصدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیستمنبع قصیده خود گنجور میباشد.
user_image
جلال غلامی
۱۳۹۸/۰۲/۳۱ - ۱۰:۳۴:۵۷
چه غم ار غواص را پاچیله نیست، درست تر بنظر میرسهشما نوشته آید: چه غم از غواص را پاچیله نیستلطفاً اصلاح کنید
user_image
Polestar
۱۳۹۹/۰۶/۳۰ - ۰۳:۰۱:۰۸
مولوی خیلی از داستان‌ها را از خودش اختراع کرده و واقعیت خارجی ندارندعلامه جعفری هم در شرح مثنوی به این نکته تصریح نموده.
user_image
سید محمد مهدی شریفی
۱۳۹۹/۱۱/۰۴ - ۰۹:۲۰:۲۳
هوالجَواد از جمله اسم های خداوند ( الجواد) است . یعنی بسیار انعام و احسان کننده و حق تعالی فیاض مطلق و متصف به صفت جود واحسان ورحمت غیر متناهی است ودائم الفضل وقدیم الاحسان است وبخل در ساحت کبریایی او راهی ندارد.من نکردم امر تا سودی کنمبلک تا بر بندگان جودی کنم
user_image
عباس
۱۳۹۹/۱۱/۰۶ - ۰۹:۵۵:۲۰
با تشکر از دست اندر کاران محترم سایت ارزشمند ganioor.
user_image
سینا
۱۴۰۰/۰۲/۱۴ - ۰۵:۳۶:۳۸
این شعر حقیقتا بدین علت بسیار مشهور است که اصل جهان بینی مولانا را به ساده ترین و واضح ترین شکل بیان میکند. مولانا وظیفه اولیای اللهی را نه ترویج دیانت و شریعت، نه بنیان نهادن حکومت ها براساس دین و برقرار کردن یک روش خدا پرستی خاص و واحد بلکه یرعکس آن اساسا آزاد کردن انسان از قید و بند های دینی و غیر دینی که به فساد و ریا و ظاهرسازی میانجامد و آشنا کردن انسان به مفهوم عشق و وارستگی میداند. در این شعر که موسی در دام ظاهر افتاده و حقیقت عشق را نه تنها نمیبیند که از آن خشمگین نیز میشود مورد سرزنش خدا قرار میگیرد. موسی پس از پشیمانی توبه میکند. مولانا در سطر به سطر اشعار این معنا را پی میگیرد که عشق با هر شکلی مسیر مطلوب به خدا برای آدمیست و تظاهر و تدین و شریعت هر جا نافی این عشق شد آن را نکوهش میکند مانند همین شعر.
user_image
محمدجواد چیزفهم دانشمندیان
۱۴۰۱/۰۸/۱۲ - ۰۸:۱۹:۳۰
بیت نوزدهم بجای ( از) باید ( ار) باشد....غواص اگر پاچیله هم نداشته باشد مشکلی نیست...باز میتواند شنا کند....
user_image
ساسان زند مقدم
۱۴۰۲/۰۱/۰۱ - ۱۸:۴۵:۳۱
معادل این بیت را در غزلیات شمس دارد غزل شماره 38 بیت 8.
user_image
سید حسین اخوان بهابادی
۱۴۰۳/۰۵/۱۸ - ۲۲:۴۰:۰۷
گر خطا گوید، وُرا خاطی مگوگر بوَد پُر خون شهید، او را مشوخون، شهیدان را ز آب اَولیٰ تَرَستاین خطا، از صد صَواب اَولیٰ ترستموسی، اگر چوپان خطا می گوید به او خاطی(خطاکار) نگو، اگر بدن شهید پر از خون است لازم نیست او را شستشو دهی. خون شهیدان در مقابل آب مقام بالاتری دارد (لذا لازم نیست با آب، خون را کنار بزنی) این خطای شبان هم که اخلاص و عشق به خدا در آن موج می زند هم از صد تا کار درست که در آن اخلاص و عشق نیست بهتر است.این ابیات هم می خواهد مقام اخلاص و عشق را بیان کند هم این که برای درست کردن خطا باید ابتدا از روشهای محبت آمیز شروع کرد بلافاصله او را خطاکار خطاب نکنی بعضی آدمها روش درست را نمی دانند و اگر با خوبی به آن ها گفته شود با آغوش باز می پذیرند.
user_image
محمد علی کبیری
۱۴۰۳/۰۵/۲۶ - ۱۱:۰۳:۱۱
بهتر است این بیت به شرح ذیل و با علامت سکون  نوشته شود من نکردم پاک،از تسبیحشان پاک هم ایشان شوند و درفشان