مولانا

مولانا

بخش ۴۴ - ترک کردن آن مرد ناصح بعد از مبالغهٔ پند مغرور خرس را

۱

آن مسلمان ترک ابله کرد و تفت

زیر لب لاحول گویان باز رفت

۲

گفت چون از جد و بندم وز جدال

در دل او بیش می‌زاید خیال

۳

پس ره پند و نصیحت بسته شد

امر اعرض عنهم پیوسته شد

۴

چون دوایت می‌فزاید درد پس

قصه با طالب بگو بر خوان عبس

۵

چونک اعمی طالب حق آمدست

بهر فقر او را نشاید سینه خست

۶

تو حریصی بر رشاد مهتران

تا بیاموزند عام از سروران

۷

احمدا دیدی که قومی از ملوک

مستمع گشتند گشتی خوش که بوک

۸

این رئیسان یار دین گردند خوش

بر عرب اینها سرند و بر حبش

۹

بگذرد این صیت از بصره و تبوک

زانک الناس علی دین الملوک

۱۰

زین سبب تو از ضریر مهتدی

رو بگردانیدی و تنگ آمدی

۱۱

کندرین فرصت کم افتد این مناخ

تو ز یارانی و وقت تو فراخ

۱۲

مزدحم می‌گردیم در وقت تنگ

این نصیحت می‌کنم نه از خشم و جنگ

۱۳

احمدا نزد خدا این یک ضریر

بهتر از صد قیصرست و صد وزیر

۱۴

یاد الناس معادن هین بیار

معدنی باشد فزون از صد هزار

۱۵

معدن لعل و عقیق مکتنس

بهترست از صد هزاران کان مس

۱۶

احمدا اینجا ندارد مال سود

سینه باید پر ز عشق و درد و دود

۱۷

اعمیی روشن‌دل آمد در مبند

پند او را ده که حق اوست پند

۱۸

گر دو سه ابله ترا منکر شدند

تلخ کی گردی چو هستی کان قند

۱۹

گر دو سه ابله ترا تهمت نهد

حق برای تو گواهی می‌دهد

۲۰

گفت از اقرار عالم فارغم

آنک حق باشد گواه او را چه غم

۲۱

گر خفاشی را ز خورشیدی خوریست

آن دلیل آمد که آن خورشید نیست

۲۲

نفرت خفاشکان باشد دلیل

که منم خورشید تابان جلیل

۲۳

گر گلابی را جعل راغب شود

آن دلیل ناگلابی می‌کند

۲۴

گر شود قلبی خریدار محک

در محکی‌اش در آید نقص و شک

۲۵

دزد شب خواهد نه روز این را بدان

شب نیم روزم که تابم در جهان

۲۶

فارقم فاروقم و غلبیروار

تا کِه کَهْ از من نمی‌یابد گذار

۲۷

آرد را پیدا کنم من از سبوس

تا نمایم کین نقوشست آن نفوس

۲۸

من چو میزان خدایم در جهان

وا نمایم هر سبک را از گران

۲۹

گاو را داند خدا گوساله‌ای

خر خریداری و در خور کاله‌ای

۳۰

من نه گاوم تا که گوسالم خرد

من نه خارم که اشتری از من چرد

۳۱

او گمان دارد که با من جور کرد

بلک از آیینهٔ من روفت گرد

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 163
مثنوی معنوی ( دفتر اول و دوم ) بر اساس آخرین تصحیح نیکلسون و مقابله با نسخهٔ قونیه به کوشش حسن لاهوتی - جلال الدین محمد بن محمد مولوی - تصویر ۳۸۰

نظرات

user_image
اسعد نصاری.بوشهر.
۱۳۸۶/۱۲/۲۴ - ۰۳:۵۹:۳۰
این ابیات جناب مولوی اولا با آیات قرآن کریم سازگاری ندارد ثانیاباحدیث نبوی مشهور مخالف است.ثالثا:روایتی که به آن تمسک نموده اند هم ازحیث سند وهم ازحیث متن دارای اشکالات عدیده می باشد.
user_image
ناشناس
۱۳۹۰/۱۲/۱۲ - ۱۱:۰۵:۴۷
همه اشتباه می کنن تنها شما درستین دیگه؟فقط مولویم موند که نفهم خطابش کنین واقعا متاسفم تو چی از قران می دونی و چی رو درک کردی که به این عالم بزرگ قرآن خوان و قرآن دان تهمت درک نکردن و نفهمیدن می دی؟واقعا که
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۸/۲۲ - ۰۴:۳۰:۲۹
غلبیر همان غربال است اما به لری غربال با خانه درشت را سرند می گویند
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۸/۲۲ - ۰۴:۳۱:۱۹
فارسی عقیق بهروزه است بر وزن فیروزه
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۸/۲۲ - ۰۴:۳۲:۵۹
محک زرسنج است
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۸/۲۳ - ۰۴:۱۱:۲۶
از دیگر لغت های به همین معنی پرویزن است و نیز موبیز و نیز گربال .
user_image
سینا
۱۳۹۶/۰۵/۰۴ - ۱۰:۲۰:۳۲
در بیت 23، معنای واژه "جُعَل" در فرهنگ معین آمده است:(جُ عَ) [ ع . ] (اِ.)سرگین غلطان ، حشره ایست که روی مدفوع حیوانات می نشینداشاراتی در این بخش به آیات آغازین سوره مبارکه "عبس" آمده است.ظاهرا برخی مفسرین شیعه و سنی شأن آیات را مربوط به مراجعه مرد نابینایی به حضرت رسول اکرم در مجلسی متشکل از بزرگان قبایل دانسته اند، اما علامه طباطبایی مراجعت مرد نابینا را به فردی دیگر از بنی امیه.در هر صورت مولانا نیز با حفظ ارادت تامی که به نبی خدا داشته - با تکیه بر تفسیر اول - دلیل ناراحتی حضرت رسول از مرد نابینا را در آن دیده که "یار من، تو همواره جزو نزدیکان ما هستی و در آموزش تو کوتاهی نمی کنم، فقط سوالت را به فرصتی دیگر واگذار تا من از این مجلس فارغ آیم".البته نظر بنده است، مبنی بر مطالب مرتبط.
user_image
محمد رضا
۱۳۹۶/۰۸/۱۵ - ۱۳:۱۰:۲۱
سلام و درود بر شما یاران موافق.
user_image
ملیکا رضایی
۱۴۰۰/۰۵/۱۴ - ۰۴:۱۶:۳۷
سلام و درود  تنها خواستم نکته ای را بگویم ؛ اشعار مثنوی را فقط بر اساس قرآن نخوانید ...؛اشعار مثنوی مولانا با قرآن و افکار او آمیخته است ...اشعار مثنوی مولانا جهان مولانا را نمایان میکند یعنی جهان و عالم آدمی را از دید مولانا ...
user_image
کوروش
۱۴۰۲/۰۸/۲۷ - ۰۲:۵۹:۰۵
خیلی جالب بود اینجا حرفای مولانا به پیامبر اسلام