مولانا

مولانا

بخش ۴۶ - سبب پریدن و چرخیدن مرغی با مرغی کی جنس او نبود

۱

آن حکیمی گفت دیدم هم تکی

در بیابان زاغ را با لکلکی

۲

در عجب ماندم بجستم حالشان

تا چه قدر مشترک یابم نشان

۳

چون شدم نزدیک من حیران و دنگ

خود بدیدم هر دوان بودند لنگ

۴

خاصه شه‌بازی که او عرشی بود

با یکی جغدی که او فرشی بود

۵

آن یکی خورشید علیین بود

وین دگر خفاش کز سجین بود

۶

آن یکی نوری ز هر عیبی بری

وین یکی کوری گدای هر دری

۷

آن یکی ماهی که بر پروین زند

وین یکی کرمی که در سرگین زید

۸

آن یکی یوسف‌رخی عیسی‌نفس

وین یکی گرگی و یا خر با جرس

۹

آن یکی پران شده در لامکان

وین یکی در کاهدان همچون سگان

۱۰

با زبان معنوی گل با جعل

این همی‌گوید که ای گنده‌بغل

۱۱

گر گریزانی ز گلشن بی گمان

هست آن نفرت کمال گلستان

۱۲

غیرت من بر سر تو دورباش

می‌زند کای خس ازینجا دور باش

۱۳

ور بیامیزی تو با من ای دنی

این گمان آید که از کان منی

۱۴

بلبلان را جای می‌زیبد چمن

مر جعل را در چمین خوشتر وطن

۱۵

حق مرا چون از پلیدی پاک داشت

چون سزد بر من پلیدی را گماشت

۱۶

یک رگم زیشان بد و آن را برید

در من آن بدرگ کجا خواهد رسید

۱۷

یک نشان آدم آن بود از ازل

که ملایک سر نهندش از محل

۱۸

یک نشان دیگر آنک آن بلیس

ننهدش سر که منم شاه و رئیس

۱۹

پس اگر ابلیس هم ساجد شدی

او نبودی آدم او غیری بدی

۲۰

هم سجود هر ملک میزان اوست

هم جحود آن عدو برهان اوست

۲۱

هم گواه اوست اقرار ملک

هم گواه اوست کفران سگک

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 164

نظرات

user_image
سید جواد مصطفوی
۱۳۹۰/۰۹/۲۱ - ۲۳:۵۹:۱۲
نکات مهمی که دریافت میشود به شرح ذیل است:1- مردم روحهای متفاوتی دارند روحهایی که مشترک هستند با هم می جوشند.2- یک مواقعی هم روحهایی که مشترک نیستند مجبورند با هم باشند و با اینکه یکی عرشی و دیگری فرشی است ولی شرایط ایجاد میکند که باهم باشند و این ممکن است آزمایش الهی باشد.
user_image
علی محدث
۱۳۹۵/۰۴/۲۷ - ۱۵:۵۲:۳۰
و من حیران و دنگ...
user_image
علی
۱۳۹۵/۰۵/۰۱ - ۰۳:۳۵:۰۳
بنام خداآنقدر زیباست که انسان را در خود فرو می برد...! بنظرم مولوی در مقام قیاس دو فرد عرشی و فرشی داد سخن رها کرده...؛ و آنجاییکه میگوید حق مرا از پلیدی پاک داشت اشاره به آیه: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس... خدا اهل بیت را از هرگونه پلیدی پاک داشته و بعد میگوید حال چگونه خداوند پسندد که پلیدی را بر من بگمارد...!؟؟؟ معلوم است او که علی را باب بارگاه کفوا" احد میداند برنمی تابد پلیدی بر او گمارده شده باشد...
user_image
برگ بی برگی
۱۳۹۶/۱۱/۰۹ - ۰۴:۳۹:۱۵
بنظر این حقیر اشاره حضرت مولانا به تجمیع پاکی که برگرفته از ذات حق تعالی میباشد باجمیع بدیها از قبیل خشم ، حسادت ،حرص، طمع ،منیت ، خودخواهی ، تکبر و سایر ناهنجاری هایی که با اصل انسان در درون قالب تن و این از آغاز خلقت و به مشیت آفریدگاربوجود آمده و پیوسته در حال ستیز میباشند با اصل انسان که از جنس جانان است که در انسان های بی خرد غالباً این عناصر پست غالب میشوند و تنها اندک انسانهاییکه به خرد شناخت خود که لازمه شناخت اوست دست یابند مغلوب نخواهند شد .