مولانا

مولانا

بخش ۴۸ - رفتن مصطفی علیه السلام به عیادت صحابی و بیان فایدهٔ عیادت

۱

از صحابه خواجه‌ای بیمار شد

واندر آن بیماریش چون تار شد

۲

مصطفی آمد عیادت سوی او

چون همه لطف و کرم بد خوی او

۳

در عیادت رفتن تو فایده‌ست

فایدهٔ آن باز با تو عاید است

۴

فایدهٔ اول که آن شخص علیل

بوک قطبی باشد و شاه جلیل

۵

چون دو چشم دل نداری ای عنود

که نمی‌دانی تو هیزم را ز عود

۶

چونک گنجی هست در عالم مرنج

هیچ ویران را مدان خالی ز گنج

۷

قصد هر درویش می‌کن از گزاف

چون نشان یابی به جد می‌کن طواف

۸

چون تو را آن چشم باطن‌بین نبود

گنج می‌پندار اندر هر وجود

۹

ور نباشد قطب، یار ره بوَد

شه نباشد، فارِسِ اِسپَه بوَد

۱۰

پس صلهٔ یارانِ ره لازم شمار

هر که باشد گر پیاده گر سوار

۱۱

ور عدو باشد همین احسان نکوست

که به احسان بس عدو گشته‌ست دوست

۱۲

ور نگردد دوست کینش کم شود

زانک احسان کینه را مرهم شود

۱۳

بس فواید هست غیر این ولیک

از درازی خایفم ای یار نیک

۱۴

حاصلْ این آمد که یارِ جمع باش

همچو بُتگر از حجر یاری تراش

۱۵

زانک انبوهی و جمع کاروان

ره‌زنان را بشکند پشت و سنان

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 165
دوره کامل مثنوی معنوی (به انضمام چهار فهرست اعلام، اسامی رجال و نساء، امکنه و قبایل، کتب، آیات قرآن و فهرست قصص و حکایات) از روی نسخه طبع ۱۹۲۵ - ۱۹۳۳ م در لیدن از بلاد هلاند به کوشش رینولد الین نیکلسون - جلال الدین مولوی محمد بن محمد بن الحسین البلخی ثم الرومی - تصویر ۳۰۹
مثنوی معنوی ـ ج ۱ و ۲ و ۳ (براساس نسخه قونیه) به تصحیح عبدالکریم سروش - مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) - تصویر ۳۱۰

نظرات

user_image
ناشناس
۱۳۸۸/۱۲/۱۲ - ۰۵:۰۶:۵۰
من عاشق اشعار مولانا هستم ، شعر بسیار پند اموز و قشنگی بود .
user_image
rofia
۱۳۹۳/۰۸/۰۲ - ۰۹:۰۰:۲۸
همه انچه مولانا میخواد بگه اینه که از ضرفیت های دنیای اطرافمون به نفع خودمون استفاده کنیم میخواد بگه هر گلی زدی به سر خودت زدی خلاصه تو فکر نکن اگه لطفی به کسی کردی زحمتی برای تو بوده تو در اصل به خودت لطف کردی باید راهشو پیدا کنی از دشمن دوست و از سنگ یار بتراشی این یکی از اسرار بزرگ زندگیه که ما بفهمیم منافع ادما در تضاد با هم نیست بلکه در موازات با همدیگست
user_image
مجتبی خراسانی
۱۳۹۴/۱۰/۱۶ - ۱۷:۵۴:۳۹
بسم الله الرحمن الرحیمچون تو را آن چشم باطن بین نبود/گنج می پندار اندر هر وجوداندر هر وجود: چنان که گفته است:نیازارم ز خود هرگز دلی را/که می ترسم در آن جای تو باشدپس صلۀ یاران ره لازم شمار/هر که باشد گر پیاده گر سوارپس صله: یعنی تاویل صلۀ ارحام، که در شریعت حثّ بر آن شده است. که ارحام معنویه عقول مجرده و ارواح مکرمه است.