
مولانا
بخش ۵۲ - گفتن شیخ ابویزید را کی کعبه منم گرد من طوافی میکن
۱
سوی مکه شیخ امت بایزید
از برای حج و عمره میدوید
۲
او به هر شهری که رفتی از نخست
مر عزیزان را بکردی بازجست
۳
گرد میگشتی که اندر شهر کیست
کو بر ارکان بصیرت متکیست
۴
گفت حق اندر سفر هر جا روی
باید اول طالب مردی شوی
۵
قصد گنجی کن که این سود و زیان
در تبع آید تو آن را فرع دان
۶
هر که کارد قصد گندم باشدش
کاه خود اندر تبع میآیدش
۷
کَه بکاری بر نیاید گندمی
مردمی جو مردمی جو مردمی
۸
قصد کعبه کن چو وقت حج بود
چونک رفتی مکه هم دیده شود
۹
قصد در معراج دید دوست بود
درتبع عرش و ملایک هم نمود
تصاویر و صوت


نظرات
دکتر صحافیان
پاسخ داد به زیارت حج می روم.زاد و توشه چه داری؟ گفت دویست درهم نقره.پیر گفت درهم ها را به من بده و هفت بار به دورم بگرد و بازگرد.این طواف از طواف حج بهتر است.با بزید نیز چنان کرد.سوی مکه شیخ امت با یزیداز برای حج و عمره می دویدگرد می گشتی که اندر شهر کیستکو بر ارکان بصیرت متکی است2220مقصود از سفر یافتن گنج است که همان یافتن اولیای خداوند است.تمثیلات :-مقصود یافتن گنج است و سود و زیان فرع است.-مقصود به دست آوردن گندم است و کاه به دنبال آن به دست می اید.اما اگر کاه بکاری گندم به دست نمی آید پس در جستجوی انسان (پیر) باش.-مقصود دیدن کعبه هست به دنبال آن مکه هم دیده می شود. -مقصود از معراج دیدن دوست است به دنبال آن عرش و ملایک هم دیده می شوند.دو نکته:-حکایات عارفان خودپرستانه نیست گاهی بایزید می گوید به دورم بچرخید و گاهی خود بر گرد دیگری می چرخد(دل عارف کامل خانه حقیقی خداست).-این حکایات مانند حکایات سعدی و شیوه مقامه گویی می تواند جنبه تعلیمی و تمثیلی داشته باشد و واقعا اتفاق نیفتاده باشد.آمد از وی بابزید اندر مزیدمنتهی در منتها آخر رسیدسرانجام کامل در هدف خود محو شد.آرامش و پرواز روح(کانال و وبلاگ)arameshsahafian@
دکتر امین لو