
مولانا
بخش ۵۸ - خواندن محتسب مست خراب افتاده را به زندان
۱
محتسب در نیم شب جایی رسید
در بن دیوار مستی خفته دید
۲
گفت هی مستی چه خوردستی بگو
گفت ازین خوردم که هست اندر سبو
۳
گفت آخر در سبو واگو که چیست
گفت از آنک خوردهام گفت این خفیست
۴
گفت آنچ خوردهای آن چیست آن
گفت آنک در سبو مخفیست آن
۵
دُور میشد این سؤال و این جواب
ماند چون خر محتسب اندر خلاب
۶
گفت او را محتسب هین آه کن
مست هوهو کرد هنگام سخن
۷
گفت گفتم آه کن هو میکنی
گفت من شاد و تو از غم منحنی
۸
آه از درد و غم و بیدادیست
هوی هوی میخوران از شادیست
۹
محتسب گفت این ندانم خیز خیز
معرفت متراش و بگذار این ستیز
۱۰
گفت رو تو از کجا من از کجا
گفت مستی خیز تا زندان بیا
۱۱
گفت مست ای محتسب بگذار و رو
از برهنه کی توان بردن گرو
۱۲
گر مرا خود قوت رفتن بدی
خانهٔ خود رفتمی وین کی شدی
۱۳
من اگر با عقل و با امکانمی
همچو شیخان بر سر دکانمی
تصاویر و صوت


نظرات
محمد حسین سنجری
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
بهمن طاهری
روفیا
امین
merce
merce
mohmdirani
صفا
صفا
پاسخ، که همزمان رندی و ذکاوت مست را مستتر در خود دارد، در این نسخه دلنشین تر به نظر حقیر میرسد:محتسب از مست میپرسد چه خورده ای؟مست میگوید از این خوردم که در این سبو ست.منطقا محتسب باز میپرسد که خوب در سبو چیست؟و مست پرسش و
پاسخ را لا زیرکی به دور باطل هدایت میکند:در سبو همان چیزی ست که خوردم...ارادتمند و کوچک صاحبنظران.
ساحل
عزت اله
برگ بی برگی
پاسخ میدهد ما از یک جنس نیستیم ، من از جنس زندگی و هشیاری و شادی بی سبب هستم و تو از جنس درد و آه وهم هویت شدگی ، پس به قول امروزی ها به هم نمیخوریم . محتسب دوباره اصرار بر بردن مست می حضور به زندان ذهن میکند و مست
پاسخ میدهد که برهنه از هرگونه هم هویت شدگی با چیزهای این جهانی شده است و چیزی ندارد که عاید محتسب شود و در پایان اشاره میکند به اینکه اگر بیرون رفتن از این حالت مستی که ناشی از می آن جهانی است وجود داشتبه خانه ذهن خود باز می گشت و همچون شیخ ( انسان هم هویت شده با باورهای ذهنی ) بر دکان خود نشسته و به کاسبی خود مشغول میشدم . بنظر میرسد مولانا اشاره ای دارد به دوران قبل از تحول و تولد دوباره خود که پس از دیدار با شمس تبریزی به وجود آمد و مولانا مولانا شد . موفق و در پناه حق باشید
برگ بی برگی
یاسین
یاسین
حسین بدیعی
احسان
پاسخ را بین محتسب و مست که به طور متناوب، یکی این و یکی آن، انجام می شود، به هم می زند.
حسن از آباده
میلاد مظفری
کوروش
مهدی کولانی