مولانا

مولانا

بخش ۶ - حکایت مشورت کردن خدای تعالی در ایجاد خلق

۱

مشورت می‌رفت در ایجاد خلق

جانشان در بحر قدرت تا به حلق

۲

چون ملایک مانع آن می‌شدند

بر ملایک خفیه خنبک می‌زدند

۳

مطلع بر نقش هر که هست شد

پیش از آن کین نفس کل پابست شد

۴

پیشتر ز افلاک کیوان دیده‌اند

پیشتر از دانه‌ها نان دیده‌اند

۵

بی دماغ و دل پر از فکرت بدند

بی سپاه و جنگ بر نصرت زدند

۶

آن عیان نسبت بایشان فکرتست

ورنه خود نسبت بدوران رؤیتست

۷

فکرت از ماضی و مستقبل بود

چون ازین دو رست مشکل حل شود

۸

دیده چون بی‌کیف هر باکیف را

دیده پیش از کان صحیح و زیف را

۹

پیشتر از خلقت انگورها

خورده میها و نموده شورها

۱۰

در تموز گرم می‌بینند دی

در شعاع شمس می‌بینند فی

۱۱

در دل انگور می را دیده‌اند

در فنای محض شی را دیده‌اند

۱۲

آسمان در دور ایشان جرعه‌نوش

آفتاب از جودشان زربفت‌پوش

۱۳

چون ازیشان مجتمع بینی دو یار

هم یکی باشند و هم ششصد هزار

۱۴

بر مثال موجها اعدادشان

در عدد آورده باشد بادشان

۱۵

مفترق شد آفتاب جانها

در درون روزن ابدان ما

۱۶

چون نظر در قرص داری خود یکیست

وانک شد محجوب ابدان در شکیست

۱۷

تفرقه در روح حیوانی بود

نفس واحد روح انسانی بود

۱۸

چونک حق رش علیهم نوره

مفترق هرگز نگردد نور او

۱۹

یک زمان بگذار ای همره ملال

تا بگویم وصف خالی زان جمال

۲۰

در بیان ناید جمال حال او

هر دو عالم چیست عکس خال او

۲۱

چونک من از خال خوبش دم زنم

نطق می‌خواهد که بشکافد تنم

۲۲

همچو موری اندرین خرمن خوشم

تا فزون از خویش باری می‌کشم

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 126
دوره کامل مثنوی معنوی (به انضمام چهار فهرست اعلام، اسامی رجال و نساء، امکنه و قبایل، کتب، آیات قرآن و فهرست قصص و حکایات) از روی نسخه طبع ۱۹۲۵ - ۱۹۳۳ م در لیدن از بلاد هلاند به کوشش رینولد الین نیکلسون - جلال الدین مولوی محمد بن محمد بن الحسین البلخی ثم الرومی - تصویر ۲۱۶
مثنوی معنوی ـ ج ۱ و ۲ و ۳ (براساس نسخه قونیه) به تصحیح عبدالکریم سروش - مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) - تصویر ۲۳۶
بامشاد لطف آبادی :

نظرات

user_image
محمدرضاحاجی بنده
۱۳۹۱/۰۸/۰۹ - ۰۵:۱۲:۵۸
تفرقه درروح حیوانی بود نفس واحدروح حیوانی بودبه اندازه تعدادناپاکان:ناپاکی وجودداردپس تعدادآنهازیاداست ولی پاکان چون یک پاک واحدراپرستش میکنندتعدادازمیان آنهاکنارمیرودوهمه یکی میشوند
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۸/۱۵ - ۱۶:۳۷:۳۹
در بیت 8 پیش کان صحیح و زیف را یعنی پیش از کان و معدن زر او طلای سره و ناسره را از هم می داند .اینجا زیف عربی است یعنی ناسره و نبهره که صفت طلا است اما مثل بیشتر لغات یک لغت فارسی به این ترتیب فراموش شده است و ان زیف پهلوی است که معنی گناه و بویژه کناه و بی ادبی در گفتار معنی می دهد .مثلا از من چه زیفی دیده اید ؟ یعنی سخن بی پایه اما از جفنگ و چرند محترمانه تر است . اما دو لغت دیگر برای گناه داریم یکی گناهی که کسی مرتکب شود و ان بزه است و دیگری مانید که گناهی است که از ترک واجب دامنگیر کسی شود اما لغت جناح در قران هم امده است و معرب گناه است .
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۸/۱۵ - ۱۶:۴۴:۲۴
مانید همان قصور است
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۸/۱۵ - ۱۶:۵۱:۳۸
رش به معنی ریختن است و گویا از ریزیدن باشد و ریشه فارسی دارد . به لکی رش دقیقا معنی ریختن می دهد و البته سیاه هم معنی دارد .
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۸/۱۵ - ۱۶:۵۲:۳۱
برای عکس لغت رخش با ضمه اول در لغت فرس امده است
user_image
...
۱۳۹۶/۰۵/۰۹ - ۰۴:۴۴:۴۱
چونک حق رش علیهم نورهمفترق هرگز نگردد نور اواین بیت اینطور درست است:چونک حق رش علیهم نورهومفترق هرگز نگردد نور او
user_image
برگ بی برگی
۱۳۹۷/۰۳/۰۶ - ۱۳:۱۰:۲۵
دکتر سروش در شرح مثنوی جلسه دوم به تفصیل در باب این اثر مولانا صحبت میکند .
user_image
مجتبی
۱۳۹۷/۰۴/۱۹ - ۱۱:۱۸:۲۸
خیلی خیلی خیلی صحبت پر مغز و عجیب و حیرت اندر حیرتی است که به سختی سخن مولانا را درک کرده در حالی که بیشتر آنرا درنمیابم و هر بار از شراب سر و سخنی چنین آسمانی مست و حیران میشوم..عجیب است عجیب ...ویژگی عارف:در دل انگور می را دیده‌انددر فنای محض شی را دیده‌اندویژگی خدا:چون ازیشان مجتمع بینی دو یارهم یکی باشند و هم ششصد هزارویژگی مولانا:همچو موری اندرین خرمن خوشمتا فزون از خویش باری می‌کشمو با تشکر فراوان از دکتر کیخای عزیز استاد بی نظیر فرهنگ واژگان پارسی و ذخیره های زبانی آن (کردی، لکی و..) که بنده خود لک هستم و توضیحات ایشان در سراسر گنجور دقیق دقیق است
user_image
برزم
۱۳۹۷/۰۹/۲۰ - ۱۵:۰۲:۲۵
در ظاهر فکر میکنم شعر مینویسم . .. چقدر خود را بی بضاعت می بینم. همچنین عرض خسته نباشید به استاد کیخا
user_image
حنّان
۱۴۰۱/۰۶/۲۵ - ۲۳:۲۴:۳۷
سلام  به گمانم مولانا در اینجا از موضوعی صحبت می‌کند که کمتر راجع به آن گفته شده و آن پیرانِ نزد خداوند است. یعنی کسانی که عقل و ایمان و عشقشان معادل جمیع آدمیان است. این‌ها نه شرکای خدا بلکه بندگان خدا هستند و چه بندگانی! اینها می‌توانند بگویند ما خدا را اندکی می‌شناسیم. زیرا قیامتها را دیده‌اند و پیش از خلقت جهانِ جدید نزد خدا روزی می‌خوردند. در کتاب مکاشفه یوحنا به موضوع پیران نیز اشاره رفته است.     
user_image
کوروش
۱۴۰۲/۰۸/۰۸ - ۱۹:۲۹:۳۹
مفترق شد آفتاب جانها در درون روزن ابدان ما از معدود افرادی هستم که این بیت رو فهمیدم