
مولانا
بخش ۷ - بسته شدن تقریر معنی حکایت به سبب میل مستمع به استماع ظاهر صورت حکایت
۱
کی گذارد آنک رشک روشنیست
تا بگویم آنچ فرض و گفتنیست
۲
بحر کف پیش آرد و سدی کند
جر کند وز بعد جر مدی کند
۳
این زمان بشنو چه مانع شد مگر
مستمع را رفت دل جای دگر
۴
خاطرش شد سوی صوفی قنق
اندر آن سودا فرو شد تا عنق
۵
لازم آمد باز رفتن زین مقال
سوی آن افسانه بهر وصف حال
۶
صوفی آن صورت مپندار ای عزیز
همچو طفلان تا کی از جوز و مویز
۷
جسم ما جوز و مویزست ای پسر
گر تو مردی زین دو چیز اندر گذر
۸
ور تو اندر نگذری اکرام حق
بگذراند مر ترا از نه طبق
۹
بشنو اکنون صورت افسانه را
لیک هین از که جداکن دانه را
تصاویر و صوت



نظرات
امین کیخا
امین کیخا