
مولانا
بخش ۷۲ - به اقرار آوردن معاویه ابلیس را
۱
تو چرا بیدار کردی مر مرا
دشمن بیداریی تو ای دغا
۲
همچو خشخاشی همه خواب آوری
همچو خمری عقل و دانش را بری
۳
چارمیخت کردهام هین راست گو
راست را دانم تو حیلتها مجو
۴
من ز هر کس آن طمع دارم که او
صاحب آن باشد اندر طبع و خو
۵
من ز سرکه مینجویم شکری
مر مخنث را نگیرم لشکری
۶
همچو گبران من نجویم از بتی
کو بود حق یا خود از حق آیتی
۷
من ز سرگین مینجویم بوی مشک
من در آب جو نجویم خشت خشک
۸
من ز شیطان این نجویم کوست غیر
کو مرا بیدار گرداند بخیر
۹
گفت بسیار آن بلیس از مکر و غدر
میر ازو نشنید کرد استیز و صبر
تصاویر و صوت


نظرات
امین کیخا