مولانا

مولانا

بخش ۸۴ - بیان آنک در هر نفسی فتنهٔ مسجد ضرار هست

۱

چون پدید آمد که آن مسجد نبود

خانهٔ حیلت بد و دام جهود

۲

پس نبی فرمود کان را بر کنند

مطرحهٔ خاشاک و خاکستر کنند

۳

صاحب مسجد چو مسجد قلب بود

دانه‌ها بر دام ریزی نیست جود

۴

گوشت اندر شست تو ماهی‌رباست

آنچنان لقمه نه بخشش نه سخاست

۵

مسجد اهل قبا کان بد جماد

آنچ کفو او نبد راهش نداد

۶

در جمادات این چنین حیفی نرفت

زد در آن ناکفو امیر داد نفت

۷

پس حقایق را که اصل اصلهاست

دان که آنجا فرقها و فصلهاست

۸

نه حیاتش چون حیات او بود

نه مماتش چون ممات او بود

۹

گور او هرگز چو گور او مدان

خود چه گویم حال فرق آن جهان

۱۰

بر محک زن کار خود ای مرد کار

تا نسازی مسجد اهل ضرار

۱۱

بس در آن مسجدکنان تسخر زدی

چون نظر کردی تو خود زیشان بدی

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 184
مثنوی معنوی ( دفتر اول و دوم ) بر اساس آخرین تصحیح نیکلسون و مقابله با نسخهٔ قونیه به کوشش حسن لاهوتی - جلال الدین محمد بن محمد مولوی - تصویر ۴۳۰
مثنوی معنوی ـ ج ۱ و ۲ و ۳ (براساس نسخه قونیه) به تصحیح عبدالکریم سروش - مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) - تصویر ۳۴۶

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۳/۱۹ - ۱۶:۴۷:۵۳
از خاکستر واژه بیش خاکستر را داریم یعنی مهماننواز انکس که اتش خوراک پختنش پیوسته خاکستر کند
user_image
کوروش
۱۴۰۲/۰۹/۱۴ - ۱۶:۳۰:۰۹
نه حیاتش چون حیات او بود نه مماتش چون ممات او بود   گور او هرگز چو گور او مدان خود چه گویم حال فرق آن جهان   یعنی چه ؟ .