مولانا

مولانا

بخش ۹۰ - ترسیدن کودک از آن شخص صاحب جثه و گفتن آن شخص کی ای کودک مترس کی من نامردم

۱

کنگ زفتی کودکی را یافت فرد

زرد شد کودک ز بیم قصد مرد

۲

گفت ایمن باش ای زیبای من

که تو خواهی بود بر بالای من

۳

من اگر هولم مخنث دان مرا

همچو اشتر بر نشین می‌ران مرا

۴

صورت مردان و معنی این چنین

از برون آدم درون دیو لعین

۵

آن دهل را مانی ای زفت چو عاد

که برو آن شاخ را می‌کوفت باد

۶

روبهی اشکار خود را باد داد

بهر طبلی همچو خیک پر ز باد

۷

چون ندید اندر دهل او فربهی

گفت خوکی به ازین خیک تهی

۸

روبهان ترسند ز آواز دهل

عاقلش چندان زند که لا تقل

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 187

نظرات

user_image
Mojtaba Razaq zadeh
۱۴۰۳/۰۵/۱۹ - ۱۳:۲۷:۱۸
عجب داستانایی واقعا