مولانا

مولانا

بخش ۱۰۱ - تصورات مرد حازم

۱

آنچنانک ناگهان شیری رسید

مرد را بربود و در بیشه کشید

۲

او چه اندیشد در آن بردن ببین

تو همان اندیش ای استاد دین

۳

می‌کشد شیر قضا در بیشه‌ها

جان ما مشغول کار و پیشه‌ها

۴

آنچنانک از فقر می‌ترسند خلق

زیر آب شور رفته تا به حلق

۵

گر بترسندی از آن فقرآفرین

گنجهاشان کشف گشتی در زمین

۶

جمله‌شان از خوف غم در عین غم

در پی هستی فتاده در عدم

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 263
دوره کامل مثنوی معنوی (به انضمام چهار فهرست اعلام، اسامی رجال و نساء، امکنه و قبایل، کتب، آیات قرآن و فهرست قصص و حکایات) از روی نسخه طبع ۱۹۲۵ - ۱۹۳۳ م در لیدن از بلاد هلاند به کوشش رینولد الین نیکلسون - جلال الدین مولوی محمد بن محمد بن الحسین البلخی ثم الرومی - تصویر ۵۰۰

نظرات

user_image
سمیه موسوی
۱۳۹۷/۰۸/۲۷ - ۱۸:۰۶:۱۷
منظور کلی ازین ابیات اینچنین هست که اگر انسانها آنقدر که از فقر می ترسند و نگران فردای خود هستند اگر به همان اندازه از خداوند که خالق فقر می باشد و فقر مخلوق اوست میترسیدند خداوند گنجهای زمینی را در زیر پاهایشان نمایان میکرد . نکته اول :فقر مخلوق خداوند است و ترس از مخلوق نوعی شرک ورزی استنکته دوم:ترس ازفقر هیچ فایده ای ندارد و هرچه مقدر شود همان خواهد رسیدنکته سوم:اگر از خداوند بترسیم که این ترس عین توحید است به سبب این نوع ترس خداوند درهای رحمتش را باز میکند و چه بسا گنجهایی را نمایان سازد
user_image
کوروش
۱۴۰۰/۰۴/۱۷ - ۱۷:۱۸:۱۳
آنچنانک ناگهان شیری رسید مرد را بربود و در بیشه کشید او چه اندیشد در آن بردن ببین تو همان اندیش ای استاد دین   منظور اینه که فلانی که توی یک موقعیت بد میافته به این فکر میکنه که اگه فلان کارو میکردم این اتفاق نمی‌افتاد ، تو زرنگ باش و  قبل این که اون اتفاق بیافته فکر کن به افتادنش و خودتو آماده کن 
user_image
مسعود کریمی
۱۴۰۲/۰۶/۰۹ - ۰۶:۴۸:۲۸
با توضیج خانم موسوی موافقم اما با ۲ نکته ی آغازینشان خیر. ضمنا مولانا عدم را آغوش خدا میداند اما استثنائا عدم در ببت آخر معنای منفی دارد و به معنی بی ارزشی هست. ۲ نکته ی آغازین را اصلاح میکنم:   نکته اول :فقر مخلوق خداوند است و ترس از مخلوق اگر بدانی که مخلوق است مثل ترس از خالق ثواب استنکته دوم:ترس ازفقر فایده ای دارد.به این صورت که اگر بدانی که این فقر و این ترس از دست دادن،خود ابزار هدایت است که در این صورت هم پیام خالق را گرفته ای و هم فقر از بین می رود چون وجودش موثر شده و رسالتش تمام گشته.نکته سوم:اگر از خداوند بترسیم که این ترس عین توحید است به سبب این نوع ترس خداوند درهای رحمتش را باز میکند و چه بسا گنجهایی را نمایان سازد