مولانا

مولانا

بخش ۱۰۳ - انکار کردن آن جماعت بر دعا و شفاعت دقوقی و پریدن ایشان و ناپیدا شدن در پردهٔ غیب و حیران شدن دقوقی کی در هوا رفتند یا در زمین

۱

چون رهید آن کشتی و آمد به‌کام

شد نماز آن جماعت هم تمام

۲

فُجفُجی افتادشان با همدگر

کین فضولی کیست از ما ای پدر

۳

هر یکی با آن دگر گفتند سِر

از پس پشت دقوقی مُستَتِر

۴

گفت هر یک من نکردستم کنون

این دعا نه از برون نه از درون

۵

گفت مانا این امام ما ز درد

بوالفضولانه مناجاتی بکرد

۶

گفت آن دیگر که ای یارِ یقین

مر مرا هم می‌نماید این چنین

۷

او فضولی بوده است از انقباض

کرد بر مختار مطلق اعتراض

۸

چون نگه کردم سپس تا بنگرم

که چه می‌گویند آن اهل کرم

۹

یک ازیشان را ندیدم در مقام

رفته بودند از مقام خود تمام

۱۰

نه به چپ نه راست نه بالا نه زیر

چشم تیز من نشد بر قوم چیر

۱۱

دُرها بودند گویی آب گشت

نه نشان پا و نه گردی به‌دشت

۱۲

در قِباب حق شدند آن دم همه

در کدامین روضه رفتند آن رمه

۱۳

در تحیر ماندم کین قوم را

چون بپوشانید حق بر چشم ما

۱۴

آنچنان پنهان شدند از چشم او

مثل غوطهٔ ماهیان در آب جو

۱۵

سالها درحسرت ایشان بماند

عمرها در شوق ایشان اشک راند

۱۶

تو بگویی مَرد حق اندر نظر

کی در آرد با خدا ذکر بشر

۱۷

خر ازین می‌خسپد اینجا ای فلان

که بشر دیدی تو ایشان را نه جان

۱۸

کار ازین ویران شدست ای مرد خام

که بشر دیدی مر ایشان را چو عام

۱۹

تو همان دیدی که ابلیس لعین

گفت من از آتشم آدم ز طین

۲۰

چشم ابلیسانه را یک دم ببند

چند بینی صورت آخر چند چند

۲۱

ای دقوقی با دو چشم همچو جو

هین مبُر اومید ایشان را بجو

۲۲

هین بجو که رکنِ دولت جستن است

هر گشادی در دل اندر بستن است

۲۳

از همه کار جهان پرداخته

کو و کو می‌گو به‌جان چون فاخته

۲۴

نیک بنگر اندرین ای مُحتَجِب

که دعا را بست حق در اَستَجِب

۲۵

هر که را دل پاک شد از اعتلال

آن دعااش می‌رود تا ذوالجلال

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 265
مثنوی معنوی ( دفتر سوم و چهارم )  بر اساس آخرین تصحیح نیکلسون و مقابله با نسخهٔ قونیه به کوشش حسن لاهوتی - جلال الدین محمد بن محمد مولوی - تصویر ۱۴۰

نظرات

user_image
مهدی قناعت پیشه
۱۳۹۹/۰۴/۰۵ - ۱۵:۰۶:۰۲
آدمیت گشت ویران با جهانکه بشر دیدید آدم را نه جانتو چنان دیدی که ابلیس لعینگفت من از آتشم آدم ز طینچشم ابلیسانه ای آدم ببندچند بینی صورت آخر چند چندتا جهان با شناخت خدای یکتا، علیه فاصله و تبعیض و مرز و مرضهای سیستماتیک، سیاه و سفید، شرق و غرب و هر اختلاف و تفرقه متحد و واحد نگردد کوشش ایمان داران به خداوند و هر اندیشه انسان به کرونا ختم گردد بیماری کشنده که ویروس آن خود انسان است و دیگر هیچ!
user_image
افشین ایوانی
۱۴۰۲/۱۰/۰۸ - ۱۶:۲۲:۵۳
میگویند عمیق ترین داستان عرفانی مثنوی همین داستان دقوقی است. و ظاهرا اوج این داستان هم همین قسمت است که سوالات بیشمار و چالشهای عمیقی را در خود دارد. اما دریغ از یک اظهار نظر عرفانی در حاشیه های این شعر برجسته! کجایند اساتیدی که در اشعار ساده تر غوغای حاشیه نویسی بر پا کرده اند؟ تشنه ایم اساتید. رشحه ای لطفا!
user_image
مسعود نژادحاجی فیروزکوهی
۱۴۰۳/۰۶/۱۴ - ۰۱:۲۹:۲۱
بیت فوق به عدم استجابت دعا به واسطه دنیای مشوّش و متلاطم درون که مملو از رذایل اخلاقی و بتخانه هاست اشاره می نماید بدون تردید وجود روح صیقلی و پاک موجب تقرّب الی الله بوده و ندای دعا کننده زودتر به حضرت حق خواهد رسید... اعتلال همان افکار خرّوب می باشد که منبعث از نفس اماّره و من جعلی است. گاهاً عدم اجابت دعا به جهت جریان و سیالیّت قاعده « لطف » و فقد مصلحت الهی در این راستاست و ایضاً اینکه حلولیت دعا منوط به حصول برخی مقدمه ها و اسباب در زمان متعیّن است که مهندسی آن ید بسیط خداست...