مولانا

مولانا

بخش ۱۲ - بقیهٔ داستان رفتن خواجه به دعوت روستایی سوی ده

۱

شد ز حد هین باز گرد ای یار گرد

روستایی خواجه را بین خانه برد

۲

قصهٔ اهل سبا یک گوشه نه

آن بگو کان خواجه چون آمد به ده

۳

روستایی در تملق شیوه کرد

تا که حزم خواجه را کالیوه کرد

۴

از پیام اندر پیام او خیره شد

تا زلال حزم خواجه تیره شد

۵

هم ازینجا کودکانش در پسند

نرتع و نلعب به شادی می‌زدند

۶

همچو یوسف کش ز تقدیر عجب

نرتع و نلعب ببرد از ظل اَب

۷

آن نه بازی بلک جانبازیست آن

حیله و مکر و دغاسازیست آن

۸

هرچه از یارت جدا اندازد آن

مشنو آن را کان زیان دارد زیان

۹

گر بود آن سودِ صد در صد مگیر

بهر زر مگسل ز گنجور ای فقیر

۱۰

این شنو که چند یزدان زجر کرد

گفت اصحاب نبی را گرم و سرد

۱۱

زانک بر بانگ دهل در سال تنگ

جمعه را کردند باطل بی درنگ

۱۲

تا نباید دیگران ارزان خرند

زان جلب صرفه ز ما ایشان برند

۱۳

ماند پیغامبر به خلوت در نماز

با دو سه درویش ثابت پر نیاز

۱۴

گفت طبل و لهو و بازرگانیی

چونتان ببرید از ربانیی

۱۵

قد فضضتم نحو قمح هائما

ثم خلیتم نبیا قائما

۱۶

بهر گندم تخم باطل کاشتید

و آن رسول حق را بگذاشتید

۱۷

صحبت او خیر من لهوست و مال

بین کرا بگذاشتی چشمی بمال

۱۸

خود نشد حرص شما را این یقین

که منم رزاق و خیر الرازقین

۱۹

آنک گندم را ز خود روزی دهد

کی توکلهات را ضایع نهد

۲۰

از پی گندم جدا گشتی از آن

که فرستادست گندم ز آسمان

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 221

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۹/۰۵ - ۱۴:۴۷:۰۸
دیوانه به لری امروز می شود لیوه که جزیی از کالیوه است .اما لغت شیت هم به لری یعنی دیوانه
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۹/۰۵ - ۱۴:۴۹:۵۸
دغا و دغل هر دو فارسی است اما شید با خاموشی ( سکون ) نخست و دوم و سوم معنی حقه می دهد که با ساختار عربی از ان شیاد را ساخته اند . ولی شید با کسره نخست یعنی نور مثلا در سپهرشید یعنی نور اسمان
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۹/۰۵ - ۱۴:۵۰:۴۲
توکل سپردگی می شود به فارسی . و وفا پیمانداری
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۹/۰۵ - ۱۹:۲۰:۵۹
به گفته جناب فروزانفر اسپردگی یعنی اعتماد
user_image
آرش تبرستانی
۱۳۹۵/۱۱/۱۴ - ۱۳:۴۷:۰۰
آن نه بازی بلک جانبازیست آنحیله و مکر و دغاسازیست آنهرچه از یارت جدا اندازد آنمشنو آن را کان زیان دارد زیانگر بود آن سود صد در صد مگیربهر زر مگسل ز گنجور ای فقیریعنی هر چیزی که تو را از حقیقت دور می کند هرچند در ظاهر در آن سود فراوان باشد زیان آور هست پس به خاطر مادیات از معنویت دور نشو در ادامه حکایتی کوتاه می آید که برای اصحاب پیامبر مشقت های فراوان پدید آمد چون روزی پیامبر در حال خواندن نماز جمعه بود که ناگهان بازرگانانی با اجناس ارزان رسیدند و غیر از دو سه نفر همه به سمت آنان رفتند و نماز را ترک گفتند پس گفت عجب اشتباهی کردید! روزی دهنده را رها کردید و به سمت روزی کوچکی رفتید خود نشد حرص شما را این یقینکه منم رزاق و خیر الرازقینآنک گندم را ز خود روزی دهدکی توکلهات را ضایع نهداز پی گندم جدا گشتی از آنکه فرستادست گندم ز آسمان
user_image
نیما نجاری
۱۴۰۱/۱۱/۱۷ - ۱۰:۰۸:۲۵
هرچه از یارت جدا اندازد آن مشنو آن را کان زیان دارد زیان گر بود آن سود صد در صد مگیر بهر زر مگسل ز گنجور ای فقیر   با عرض سلام و عشق خدمت اهالی جان گنجور، مولانای عزیزمان میخواهد بگوید هرگز خواهان چیزی مباش که تو را از محضر "او" جدا کند و میان تو و یار مفارقت آورد چرا که متاع دنیا در برابر گنج بی پایانِ یار ارزشی نخواهد داشت حتی اگر با از دست دادن زر روزگار [ظاهرا] متضرر شوی... این را به خاطر آن از دست نده که همه ی تو رسیدن است به "او" و کمال تو و تشرف به "انسان کامل" گشتن در "او" خواهی است و در تایید این پند جناب مولانا چه زیبا شیخ شیراز حضرت حافظ میفرمایند؛   اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم   زیرا حافظ خوب میداند قدر گوهر را...
user_image
کوروش
۱۴۰۲/۱۱/۰۴ - ۱۸:۲۰:۴۴
قد فضضتم نحو قمح هائما   ثم خلیتم نبیا قائما یعنی چه ؟    
user_image
شهاب عمرانی
۱۴۰۳/۰۵/۲۷ - ۰۷:۰۷:۳۲
نرتع و نلعب به معنای بالا پایین پریدن و بازی کردن