مولانا

مولانا

بخش ۱۵۵ - استدعاء آن مرد از موسی زبان بهایم با طیور

۱

گفت موسی را یکی مرد جوان

که بیاموزم زبان جانوران

۲

تا بود کز بانگ حیوانات و دد

عبرتی حاصل کنم در دین خود

۳

چون زبانهای بنی آدم همه

در پی آبست و نان و دمدمه

۴

بوک حیوانات را دردی دگر

باشد از تدبیر هنگام گذر

۵

گفت موسی رو گذر کن زین هوس

کین خطر دارد بسی در پیش و پس

۶

عبرت و بیداری از یزدان طلب

نه از کتاب و از مقال و حرف و لب

۷

گرم‌تر شد مرد زان منعش که کرد

گرم‌تر گردد همی از منع مرد

۸

گفت ای موسی چو نور تو بتافت

هر چه چیزی بود چیزی از تو یافت

۹

مر مرا محروم کردن زین مراد

لایق لطفت نباشد ای جواد

۱۰

این زمان قایم مقام حق توی

یاس باشد گر مرا مانع شوی

۱۱

گفت موسی یا رب این مرد سلیم

سخره کردستش مگر دیو رجیم

۱۲

گر بیاموزم زیان‌کارش بود

ور نیاموزم دلش بد می‌شود

۱۳

گفت ای موسی بیاموزش که ما

رد نکردیم از کرم هرگز دعا

۱۴

گفت یا رب او پشیمانی خورد

دست خاید جامه‌ها را بر درد

۱۵

نیست قدرت هر کسی را سازوار

عجز بهتر مایهٔ پرهیزکار

۱۶

فقر ازین رو فخر آمد جاودان

که به تقوی ماند دست نارسان

۱۷

زان غنا و زان غنی مردود شد

که ز قدرت صبرها بدرود شد

۱۸

آدمی را عجز و فقر آمد امان

از بلای نفس پر حرص و غمان

۱۹

آن غم آمد ز آرزوهای فضول

که بدان خو کرده است آن صید غول

۲۰

آرزوی گل بود گل‌خواره را

گلشکر نگوارد آن بیچاره را

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 289

نظرات

user_image
کوروش
۱۴۰۰/۰۴/۲۱ - ۰۱:۱۴:۱۵
در بخش های پیشین مثنوی گفته شده بود که وقتی دعا میکنی و دعا به ضررت هست خدا از کرم نمیشنوه و در واقع اون دعا برآورده نمیشه ولی اینجا میگه گفت ای موسی بیاموزش که ما رد نکردیم از کرم هرگز دعا تناقض واضحی بین حرفای ایشون وجود داره ضمن این که در پایان این حکایت هم اشاره به این میکنه که فقر و بدبختی بهتر از قدرته ، البته حضرت مولانا که دریای حکمت الهی هستن بی دلیل و اشتباه چیزی رو نمیگن و این ماییم که بد برداشت میکنیم ولی ای کاش کسی بود اینارو میتونست توضیح بده