مولانا

بخش ۱۶۵ - در آمدن حمزه رضی الله عنه در جنگ بی زره

اندر آخر حمزه چون در صف شدی

بی زره سرمست در غزو آمدی

سینه باز و تن برهنه پیش پیش

در فکندی در صف شمشیر خویش

خلق پرسیدند کای عم رسول

ای هزبر صف‌شکن شاه فحول

نه تو لا تلقوا بایدیکم الی

تهلکه خواندی ز پیغام خدا

پس چرا تو خویش را در تهلکه

می در اندازی چنین در معرکه

چون جوان بودی و زفت و سخت‌زه

تو نمی‌رفتی سوی صف بی زره

چون شدی پیر و ضعیف و منحنی

پرده‌های لا ابالی می‌زنی

لا ابالی‌وار با تیغ و سنان

می‌نمایی دار و گیر و امتحان

تیغ حرمت می‌ندارد پیر را

کی بود تمییز تیغ و تیر را

۱۰

زین نسق غمخوارگان بی‌خبر

پند می‌دادند او را از غیر

۱۳۹۳/۱۰/۲۱ - ۱۸:۳۶:۴۳

بیت اول بنظر از قلم افتاده است:در جوانی حمزه عمّ مصطفی‏ با زره می‏شد مدام اندر دغا

۱۳۹۴/۰۶/۱۶ - ۱۲:۱۰:۵۹

در جوانی حمزه عم ِ مصطفابا زره می شد مدام اندر وَغاوغا یعنی کارزار و جنگ

۱۳۹۶/۰۸/۲۸ - ۰۲:۳۲:۱۰

کلمه هژبر در بیت سوم اشتباها هزبر تایپ شده. بیت مشهور اول هم انگار حذف شده است