مولانا

مولانا

بخش ۱۷۷ - مسلهٔ فنا و بقای درویش

۱

گفت قایل در جهان درویش نیست

ور بود درویش آن درویش نیست

۲

هست از روی بقای ذات او

نیست گشته وصف او در وصف هو

۳

چون زبانهٔ شمع پیش آفتاب

نیست باشد هست باشد در حساب

۴

هست باشد ذات او تا تو اگر

بر نهی پنبه بسوزد زان شرر

۵

نیست باشد روشنی ندهد ترا

کرده باشد آفتاب او را فنا

۶

در دو صد من شهد یک اوقیه خل

چون در افکندی و در وی گشت حل

۷

نیست باشد طعم خل چون می‌چشی

هست اوقیه فزون چون برکشی

۸

پیش شیری آهوی بیهوش شد

هستی‌اش در هست او روپوش شد

۹

این قیاس ناقصان بر کار رب

جوشش عشقست نه از ترک ادب

۱۰

نبض عاشق بی ادب بر می‌جهد

خویش را در کفهٔ شه می‌نهد

۱۱

بی‌ادب‌تر نیست کس زو در جهان

با ادب‌تر نیست کس زو در نهان

۱۲

هم بنسبت دان وفاق ای منتجب

این دو ضد با ادب با بی‌ادب

۱۳

بی‌ادب باشد چو ظاهر بنگری

که بود دعوی عشقش هم‌سری

۱۴

چون به باطن بنگری دعوی کجاست

او و دعوی پیش آن سلطان فناست

۱۵

مات زید زید اگر فاعل بود

لیک فاعل نیست کو عاطل بود

۱۶

او ز روی لفظ نحوی فاعلست

ورنه او مفعول و موتش قاتلست

۱۷

فاعل چه کو چنان مقهور شد

فاعلیها جمله از وی دور شد

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 298
مثنوی معنوی ـ ج ۱ و ۲ و ۳ (براساس نسخه قونیه) به تصحیح عبدالکریم سروش - مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) - تصویر ۵۳۸
دوره کامل مثنوی معنوی (به انضمام چهار فهرست اعلام، اسامی رجال و نساء، امکنه و قبایل، کتب، آیات قرآن و فهرست قصص و حکایات) از روی نسخه طبع ۱۹۲۵ - ۱۹۳۳ م در لیدن از بلاد هلاند به کوشش رینولد الین نیکلسون - جلال الدین مولوی محمد بن محمد بن الحسین البلخی ثم الرومی - تصویر ۵۷۲

نظرات

user_image
رضا
۱۳۹۵/۰۳/۰۵ - ۰۴:۵۶:۱۳
فردیت انسان حتی آن زمان که به برترین مرحله تعالی روحانی می‌رسد و با حقیقت مطلق‌ رویارو می‌شود از میان نمی‌رود. مثل اندکی سرکه در مقدار زیادی عسل که هر چند دیده نمی شود اما وزن کل را افزایش می دهد.
user_image
گمنام
۱۳۹۵/۰۳/۰۵ - ۱۰:۳۳:۲۲
دوستان ، گمان نمی برید فرمایش شمس به نو جوان واجب الغسل و قیاس آب حمامی با عنایت مردان اندکی مشکوک میزند ؟؟ ( به قول امروزی ها)
user_image
روفیا
۱۳۹۵/۱۰/۲۵ - ۰۳:۵۳:۵۷
پیش شیری آهویی بی هوش شد هستی اش در هست او روپوش شدگرامی رضا البته در جهان ماده چنین به نظر می رسد، ولی نور سپیدی را در نظر بگیرید که به طیف های مختلف تجزیه شده است، هنگامی که این طیف ها به هم ملحق شوند چه فردیتی به جا می ماند؟؟ چه می دانم؟؟ البته می گویند نور نیز گاهی از خود رفتار موجی و گاهی رفتار ذره ای بروز می دهد، گویا ذرات فوتون وزن هم دارند، به هر حال بهتر است درباره چیزی که دانش بسیار ناچیزی از آن دارم سخن نگویم، در هر صورت این مقوله محو و فنا هم درد سریست برای خودش!بنده به نوبه خود دوست دارم حتا پس از مرگ و در صورت الحاق به خدا شعوری، ادراکی، امضایی، چیزی که مرا من کرده است و تو را تو باقی بماند. حتی برای آنجا نیز فنای مطلق را درک نمی کنم!
user_image
سید احسان حسینی
۱۴۰۱/۰۳/۰۸ - ۱۳:۲۱:۳۶
بیت سوم اینگونه است چون زبانهٔ شمع پیش آفتاب هست باشد نیست باشد در حساب
user_image
کوروش
۱۴۰۳/۰۲/۰۸ - ۰۰:۴۴:۳۴
مات زید زید اگر فاعل بود   لیک فاعل نیست کو عاطل بود   یعنی چه ؟    
user_image
رضا از کرمان
۱۴۰۳/۰۲/۱۲ - ۰۶:۵۸:۳۳
با سلام   اوقیه = واحد وزن معادل 35 گرم یا 5/7 مثقال  خل  = سرکه  ( با فتحه خ فرهنگ معین)   اگر یک اوقیه  سرکه را در دویست من عسل یا شهد مخلوط کنی  دیگه سرکه به نحوی حل میشه که دیگه وجود نداره ولی اگر وزن کنی میبینی به وزن کل اضافه شده  درویش باید اینگونه در حق محو گردد که هم وجود داشته باشه وهم فانی باشه