
مولانا
بخش ۱۹ - افتادن شغال در خُم رنگ و رنگین شدن و دعوی طاوسی کردن میان شغالان
۱
آن شغالی رفت اندر خُم رنگ
اندر آن خُم کرد یک ساعت درنگ
۲
پس بر آمد پوستش رنگین شده
که منم طاووس علیین شده
۳
پشم رنگین رونق خوش یافته
آفتاب آن رنگها بر تافته
۴
دید خود را سبز و سرخ و فور و زرد
خویشتن را بر شغالان عرضه کرد
۵
جمله گفتند ای شغالک حال چیست
که تو را در سر نشاطی ملتویست
۶
از نشاط از ما کرانه کردهای
این تکبر از کجا آوردهای
۷
یک شغالی پیش او شد کای فلان
شید کردی یا شدی از خوشدلان
۸
شید کردی تا به منبر بر جهی
تا ز لاف این خلق را حسرت دهی
۹
بس بکوشیدی ندیدی گرمیی
پس ز شید آوردهای بیشرمیی
۱۰
گرمی آن اولیا و انبیاست
باز بیشرمی پناه هر دغاست
۱۱
که التفات خلق سوی خود کشند
که خوشیم و از درون بس ناخوشند
تصاویر و صوت




نظرات
تاوتک
تاوتک
فریدون
روفیا
نیلوفر احمدی
نیلوفر احمدی
ابراهیم رحمتی